چکیده:
روابط خارجی در هر سطحی، اعم از روابط رسمی و دولتی و یا روابط شخصی، نیازمند آشنایی با زبانهای خارجی است. با افزایش نیاز به برقراری روابط خارجی در سطوح گوناگون در دوره معاصر تاریخ ایران، مسأله آموزش و یادگیری زبانهای خارجی نیز ابعاد جدیدی یافت. در اوایل قرن نوزدهم میلادی، شکستهای ایرانیان در دو جنگ مقابل روسیه، آنان را نسبت به عقبماندگی خود از قافله علوم و فنون نوین آگاه کرد و ایرانیان در صدد برآمدند تا علوم جدید را بیاموزند و در این میان، آشنایی با زبانهای خارجی اهمیت فراوانی داشت. عوامل متعددی سبب شد که در دوره نخست این حرکت (از قرن نوزدهم میلادی تا جنگ جهانی دوم)، زبان فرانسه جایگاه اول را در میان زبانهای خارجی در ایران بهدست آورد و در دوره بعدی تا پایان عصر پهلوی دوم، این جایگاه نصیب زبان انگلیسی شد. در مقاله حاضر، این مسأله نخست از جنبه تاریخی مورد واکاوی قرار میگیرد و شواهد و قرائن تاریخی در خصوص تغییر و تحول در زبان خارجی رایج در ایران بررسی میشود، سپس کوشش میشود تا با کمک نظریه «امپریالیزم زبانی» که از سوی رابرت فیلیپسون مطرح شده، بررسی شود که این تغییر در ضمنِ متأثر بودن از شرایط داخلی و سیاستگذاری دولتهای ایرانی، تحتتأثیر یک روند جهانی و مطرح شدن زبان انگلیسی بهعنوان زبان بینالمللی نیز بوده است. به عبارت دیگر، وضعیتی مغایر با روند بینالمللی در ایران رخ نداده و اهمیت یافتن زبان انگلیسی را در ایران بهعنوان اولین زبان خارجی، باید متأثر از سیاستهای جهانیسازی دانست.
AbstractForeign relations, at all levels, whether formal, state or personal relations, require familiarity with foreign languages. With the increase in need for establishing foreign relations at all levels in the contemporary Iranian history, the issue of educating and learning foreign languages got new aspects. In the early 19th century, the Iranian defeats in two wars against Russia made them aware of their lag behind the new science and technology train, and the Iranians decided to learn the new sciences. And in this regard, familiarity with foreign languages was of paramount importance. Various factors led to the French language becoming the primary among the foreign languages in the 1st period of this movement (from the 19th centrury to the 2nd world war), and during the next period (until the end of the 2nd Pahlavi reign), English became the first foreign language. In this paper, this issue is probed first from the historical aspect, and the historical evidence and clues relating to the change and development of foreign languages in Iran is looked into. Then, using the "Linguistic Imperialism" theory by Robert Phillipson, it is examined how this change, while being influenced by domestic conditions and policy making of the Iranian governments, has been influenced by a global trend and the English language emerging as an international language. In other words, Iranian situation has not been contrary to the international trend, and the emerging of the English language in Iran as the first foreign language, must be seen as influenced by the globalization policies.
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر، اين مسأله نخست از جنبه تاريخي مورد واکاوي قرار ميگيرد و شـواهد و قـرائن تاريخي در خصوص تغيير و تحول در زبان خارجي رايج در ايران بررسـي مـيشـود، سـپس کوشش ميشود تا با کمک نظريه «امپرياليزم زباني» که از سوي رابرت فيليپسون مطرح شـده ، بررسي شود که اين تغيير در ضمن متأثر بودن از شرايط داخلي و سياسـت گـذاري دولـت هـاي ايراني، تحت تأثير يک روند جهاني و مطرح شدن زبان انگليسي به عنوان زبان بين المللي نيـز بـوده است .
در تاريخ معاصر ايران ، به ويژه در عصر قاجار و پهلوي يادگيري زبـان هـاي خـارجي ابتـدا در سطح نخبگان فکري و سياسي و سپس در سطح عمومي جامعه مورد اقبال و توجه فراوان قـرار گرفت و در واقع ميتوان گفت که در ايران ، از قرن نوزدهم مـيلادي نهضـتي فراگيـر در جهـت گسترش آموزش زبان هاي خارجي در اشکال متنوع آن ايجاد شد و ايـن نهضـت ، چنـان کـه در اين مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت ، در ابتدا (عصر قاجار تا جنگ جهاني دوم ) معطـوف بـه آموزش زبان فرانسه و پس از آن ، متمرکز بر زبان انگليسـي بـوده اسـت .
اما آنچه به طور خاص و از حيث مسأله اين مقاله اهميت دارد، آمـوزش گسـترده زبـان هـاي خارجي در ايران معاصر (از قرن نـوزدهم تـا پايـان عصـر پهلـوي)، بـه عنـوان بخشـي از پـروژه تجددخواهي ايرانيان و تلاش آنان براي جبران عقب ماندگيهاي علمي و فنـي و از آن مهـم تـر، تمرکز بر آموزش زباني خاص (در ابتدا، فرانسوي و سپس انگليسي) در ايران است .