چکیده:
رابطه بین دو جنس در همه جوامع وجود دارد اما در هر فرهنگی به شیوهای خاص نمود مییابد و نحوه مواجهه و برخورد با آن نیز متفاوت است. این پدیده از بدو پیدایش تاکنون تغییرات کمی و کیفی زیادی یافته و به شکلهای مختلف باز تولید شده است و در آینده میتواند تغییراتی در نهاد خانواده ایجاد کند. پژوهش حاضر مبتنی بر پارادایم کیفی و روش تحلیل تماتیک است، تکنیک اصلی گردآوری دادههایِ مصاحبه و انتخاب نمونهها به روش هدفمند و با استفاده از معیار اشباع نظری صورت گرفت. تحلیل دادهها منجر به یافتن چند مضمون اصلی در خصوص گرایش دختران به جنس مخالف شد که در سنخشناسیِ کلیِ مبتنی بر هدف، سه هدف شناسایی گردید. برخی از دختران با هدف کسب شناخت، عدهای با هدف ازدواج و برخی برای تنوع و کسب لذت به این روابط گرایش پیدا میکنند. یافتههای پژوهش نشان داد که در حوزه فردی، نیازهای عاطفی، جنسی، تنوع و سرگرمی و ازدواج و در حوزه اجتماعی، فشار گروه همسالان، مصرف رسانهای، کیفیت روابط والد- فرزند و در حوزه فرهنگی، استحاله ارزشی و از بین رفتن قبح رابطه، زمینههای گرایش آنها به رابطه با جنس مخالف است.
A mutual relationship between male and female gender is common in all communities, but its representation in every culture is specific with various exposure, or treatment. From its emergence to present, this phenomenon has burdened so many qualitative and quantitative changes and reprodsced in various forms; also it will couse changes in family institution in the fature. Research methodology is based on qualitative technique. Main data gathering tools is a questionnaire. Samples were selected objectively by means of the oretical saturation criterion, Data analysis resulted in finding some implications in regard to girls’ inclination toward opposite gender. In comprehensive objective- based typology, main reasons of girls’ inclination toward this relationship are including: opposite gender recognition, marriage, diversityism, pleasure. Research results showed that in personal context, emotional and sexual needs, pleasure, entertainment and marriage, and in social context, peer pressure, media consumption, the quality of child- parent relationship, in cultural context, transvaluation, obliteration of abomirable act are among main factor effective on relationship to opposite gender.
خلاصه ماشینی:
براساس پژوهش های صورت گرفته «بیش از نیمی از دختران دانشجو در تهران پیش از ازدواج ، رابطه و دوستی با جنس مخالف را داشته اند و حدود یک چهارم نیز تماس جنسی را پیش از ازدواج تجربه کرده اند، هم چنین در تهران بین ٢٠ تا ٦٠ درصد افراد گروه سنی ١٤ تا ١٨ سال ، اغلب به طور پنهانی و بدون رضایت خانواده ، ارتباط عاطفی و رابطه فیزیکی و جنسی برقرار میکنند.
برای نمونه ، استان ایلام در گذشته به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی (بن بست جغرافیایی) و حاکمیت فرهنگ سنتی، روند تغییرات فرهنگی و اجتماعی در آن بسیار کُند و بطئی بوده و به دلیل بافت فرهنگی و بومی منطقه ، همنوایی با آموزه های سنتی و مذهبی الگوی غالب بر جهت گیریهای شناختی، عاطفی و کنش افراد به شمار می رفت و روابط بین دو جنس (دختران و پسران ) نیز تابع معیارهای سنتی و مذهبی بود، اما در دهه های اخیر به دلیل گسترش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، ورود دانشجویان غیربومی، افزایش استفاده از وسایل ارتباطی و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای، در مسیر تغییرات فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است .
٤- ازدواج ؛ برخی از جوانان به ویژه دختران ، صرفاً برای ایجاد زمینه های شناخت که منجر به ازدواج و رابطه ای متعهدانه و بلندمدت شود به سمت برقراری ارتباط با جنس مخالف میروند، در واقع «دختران جوان با توجه به جامعه پذیری خود، ازدواج را یکی از مراحل مهم زندگی خود میدانند، از این رو به تعویق افتادن این امر علاوه بر فشارهای اجتماعی میتواند فشارهای روانی بسیاری داشته باشد» (ابراهیمی و مهداد، ١٣٩٨: ٣٦٥).