چکیده:
پروژه جنوب شرقی آناتولی (گاپ) در دهه 1970 برای تولید انرژی و آبیاری زمینهای خشک از طریق ساخت سدها و نیروگاههای برق آبی بر روی رودخانههای فرات و دجله و شبکههای آبیاری گسترده در جنوب شرقی ترکیه آغاز شد. با گذشت زمان، این پروژه برای دستیابی به طیف وسیعتری از اهداف در زمینههای مختلف گسترش یافت و منطقه جنوب شرقی آناتولی را به طور اساسی متحول کرد. همچنین به طور گسترده ادعا میشود که گاپ بر امنیت زیستمحیطی سه کشور عراق، سوریه و ایران تأثیرگذار بوده و ملاحظات امنیتی و محاسبات سیاسی در منطقه دلیل وجود پروژه گاپ میباشد. با این حال، این پیوند فرضی بین گاپ و امنیت محیطزیست منطقه اغلب به شیوهای سادهگرایانه انگاشته میشد و این پرسش که چگونه این دو به هم مرتبط بودهاند – یا نه – تا کنون بیپاسخ مانده است. هدف این مقاله، پر کردن این شکاف پژوهشی و بررسی ماهیت پیچیده و چند بعدی رابطه متقابل بین پروژه گاپ و مسأله زیستمحیطی منطقه بر اساس منابع مختلف دادههای اولیه و ثانویه است. بر این اساس، مقاله روایات عمدهای را که در آنها گاپ به عنوان یک تهدید زیستمحیطی و توطئه سیاسی تصور میشود، شناسایی و مورد بحث قرار میدهد.
The Southeast Anatolia Project (GAP) began in the 1970s to generate energy and irrigate arid lands through the construction of dams and hydropower plants on the Euphrates and Tigris rivers and extensive irrigation networks in southeastern Turkey. Over time, the project expanded to achieve a wider range of goals in different fields and fundamentally transformed the Southeast Anatolia region. It is also widely claimed that GAP has an impact on the environmental security of the three countries of Iraq, Syria and Iran, and that security considerations and political calculations in the region are the reason for the GAP project. However, this supposed link between the Gap and the region's environmental security has often been viewed in a simplistic manner, and the question of how the two are linked – or not – has remained unanswered until now. The purpose of this article is to fill this research gap and examine the complex and multi-dimensional nature of the interrelationship between the GAP project and the environmental issue of the region based on various primary and secondary data sources Accordingly, the article identifies and discusses the major narratives in which the gap is imagined as an environmental threat and political conspiracy.
خلاصه ماشینی:
ir مقدمه در سال هاي اخير، کشور ترکيه به علت موقعيت ممتاز در شمال بين النهرين ١و به عنوان کشور بالادستي در حوضه آبريز دجله و فرات ، اقدام به طراحي و اجراي مجموعه اي از سدها و نيروگاه هاي برق آبي نموده که آثار منفي زيست محيطي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي آن بر داخل و ديگر کشورهاي اين حوزه ، يعني عراق ، سوريه و ايران از سوي صاحب نظران و کارشناسان ثابت شده است .
١- اثرات زيست محيطي پروژه گاپ در ترکيه ، مانند بسياري از کشورهاي در حال توسعه ديگر، پروژه هاي سدسازي در مقياسي بزرگ و به طور سنتي به عنوان يکي از بهترين ابزارها جهت آغاز توسعه منطقه اي تلقي ميشدند، اما در دهه هاي گذشته ، به طور فزاينده اي براي کارشناسان محرز شده است که اين نوع پروژه هاي زيست محيطي نيز داراي هزينه هستند، بنابراين متخصصان محيط زيست و جامعه شناسان ؛ مهندسان و طراحان اين پروژه ها را به دليل ساخت سازه هاي بتني، بدون در نظرگرفتن عواقب زيست محيطي آن مورد انتقاد قرار ميدهند .
(37 چنين آمارهايي اغلب به عنوان مبناي احتمالي براي تشديد درگيري بر سر اشتراک آب هاي دجله و فرات ذکر ميشوند، به ويژه با توجه به اينکه پروژه هاي آبي برنامه ريزيشده در هر سه کشور (ترکيه ، سوريه و عراق ) بسيار فراتر از ميزان دسترسي واقعي آب واقعي است (a١٩٩٨ arkoglu and EderC ;١١٧ :١٩٩٨ ,Scheumann)، و اينکه مشکلات شوري در حال حاضر باعث از کار افتادگي زمين هاي کشاورزي در سراسر بين النهرين شده است (١٩٩٣ :Bulloch and Darwish ;١٩٩٧ ,̧Bagis).