چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به برونکوچی دانشجویان شاغل در سطح تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران انجام گرفت. روش: روش این پژوهش پیمایشی بوده و جامعهآماری (N)آن نیز دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1398 است. جمعیت نمونه (n)نیز 300 آزمودنی بوده که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدهاند .دادههای این پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته با 4 متغیر و 26 پرسش گرداوری شدهاند. برای تحلیل اماری دادهها نیز از تحلیل رگرسیونی ،آزمون فریدمن و دیگر امارهای استنباطی مرتبط استفاده شده است . یافتهها: برمبنای تجزیه و تحلیل دادهها پژوهش 5/47درصد دانشجویان در سطح خیلی زیاد عنوان کردند که تمایل به مهاجرت(برونکوچی) دارند. در همین خصوص برمبنای یافتههای تحلیل رگرسیونی به ترتیب عوامل دافعه(داخلی) با ضریب بتای329/ درصد، عوامل جاذبه(خارجی) با ضریب بتای 271/درصد و عوامل فردی با ضریب249/ درصد دارای بیشترین قدرت پیشبینیپذیری دانشجویان برای مهاجرت بودند. همچنین برمبنای نتایج آزمون فریدمن عوامل سیاسی با میانگین رنبه ای 64/3 و عوامل اجتماعی با میانگین رتبه ای 39/3 بیشترین نقش و تأثیرگذاری را بر تمایل مهاجرت نخبگان به خارج از کشور داشتند. نتیجه گیری:بر مبنای یافتههای پژوهش، نخبگان علمی ارزیابی منفی از شرایط داخلی کشور در ابعاد سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی داشته و نسبت به شرایط کشورهای پیشرفته نگرش مثبت دارند. لذا میتوان گفت که چند بعدی بودن و حتی انباشت مسائل مختلف باعث می شود که فرد نخبه علیرغم همه وابستگی های داخلی تصمیم به مهاجرت بگیرد. به نظر میرسد که حاکمیت رسمی میتواند با شناسایی درک مشکلات دانشجویان مانع خروج این سرمایه شود.
purpose: The aim of this study was to investigate the factors affecting the tendency of students working at the graduate level of Islamic Azad University, Tehran Research Sciences Branch. Methodology: The method of this research is survey and its statistical population (N) is postgraduate students of Science and Research Branch of Islamic Azad University in 1398. The sample population (n) was 300 subjects who were selected using Cochran's formula. The data of this study were collected using a researcher-made questionnaire with 4 variables and 26 questions. Regression analysis, Friedman test and other related inferential statistics were used for statistical analysis of data. Results: Based on the analysis of the data, 47.5% of the students at a very high level stated that they have a tendency to migrate (bronchochi). In this regard, based on the findings of regression analysis, repulsive factors (internal) with a beta of 329%, gravitational factors (external) with a beta of 271% and individual factors with a coefficient of 249% had the highest predictability of students for migration, respectively. Also, based on the results of Friedman test, political factors with an average rank of 3.64 and social factors with an average rank of 3.39 had the greatest role and influence on the tendency of elites to emigrate abroad. Conclusion: Based on the research findings, scientific elites have a negative assessment of the internal conditions of the country in political, social, economic and cultural dimensions and have a positive attitude towards the conditions of developed countries. Therefore, it can be said that being multidimensional and even the accumulation of various issues causes the elite to decide to emigrate despite all internal dependencies. It seems that the formal government can prevent the outflow of this capital by identifying the students' problems.
خلاصه ماشینی:
جامعه شناسي آموزش و پرورش شماره ١٣ بهار وتابستان ٩٩، صفحات ١٣٢- ١٤٣ تحليل اجتماعي تمايل به مهاجرت دانشگاهيان : مطالعه موردي دانشجويان تحصيلات تکميلي واحد علوم تحقيقات دانشگاه آزاداسلامي تهران راضيه فيروزي سوره ١ سيد محمود نجاتي حسيني ٢ * 3 يعقوب موسوي 4 مسعود امير مظاهري چکيده هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسي عوامل مؤثر بر تمايل به برون کوچي دانشجويان شاغل در سطح تحصيلات تکميلي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات تهران انجام گرفت .
سهامي و فتحي (١٣٩٧) در پژوهش با عنوان عوامل اجتماعي- اقتصادي مؤثر بر گرايش به مهاجرت دانشجويان کارشناسي ارشد دانشگاه شيراز آورده اند: نمونه مورد مطالعه در اين تحقيق شامل ١٢٠نفر از دانشجويان ٣٥-٢٥ ساله کارشناسي ارشد دانشگاه شيراز است که بصورت تصادفي ساده انتخاب شده اند.
از طرف ديگر نيز تودارو در نقد مدل لي مينويسد: نظريه عمومي لي درباره برون کوچي به خاطر سادگي جالب و به لحاظ اعتبار شهودي بسياري از فرضيه هاي وي قانع کننده است ليکن اين نظريه به دليل کليت و وابستگي متقابل بسياري از فرضيه هاي آن نميتواند به تجزيه و تحليل سياست تمايل برون کوچي در کشورهاي در حال توسعه کمک نمايد (تودارو، ١٣٦٧ به نقل از شريفي، ١٣٧٦) با وجود انتقادهايي که بر اين نظريه وارد است اما هنوز پژوهشگران زيادي در تحليل مهاجرت و برون کوچي از اين نظريه استفاده ميکنند و معتقدند که مجموعه اي از شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، علمي و حتي جغرافيايي ميتواند تعيين کننده کوچ نيروهاي انساني نخبه و متخصص و تحصيل کرده و داراي مهارت از يک جامعه عموما کم توسعه به سوي جامعه اي پيشرفته تر باشد.