چکیده:
عدالت ترمیمی، گفتمانی نوین در پهنای نظام عدالت است که با تلاش برای کاستن از توان هژمونیک و نورافشانی خاموشیناپذیرِ حقوق کیفریِ سرگردان و سرکوبگر و دولتمدار، با شعارِ از نیازسنجی دگردیسی در دموکراسی جنایی تا رهایی از مدیریت مجمع الجزایری پدیده جنایی، به دنبال واکاوی و معرفی نقش و موقعیت سهامداران پدیدهی جنایی در تدبیر و پاسخ دهی مدنی و جنایی نسبت بدان است. در این مشرب فکری، علاوه بر دولت و قوای رسمی، خودِ بزهدیدگان و نیز نمایندگان جامعهی محلی و مدنی حضوری پررنگ دارند و سعی میشود اسباب مناظرات و گفتگوهایی میان اصحاب دعوی در راستای التیام خسارت و ضررهای ناشی از جرم در حق بزه دیده و جامعه و نیز بستری واقعی از نگاهِ کریمانه اما عالمانه و عادلانه نسبت به بزهکار فراهم آید.عدالت ترمیمی در قالب روشهای اجرایی خاص و متنوع خود نظیر میانجیگری، میکوشد نشان دهد، دولت و قوای رسمی هرگز صلاحیت مطلق ندارند که در راستای نحوهی مبارزه با جرایم و مدیریت آثار و تبعات آنها موضعگیری کنند و متولی منحصر باشند؛ بلکه حتماً باید به حقوق بزه دیده و لزوم مداخلهی وی در سرنوشت دعوی و نحوهی مبارزه با بزهکار و تلاش برای جبران صدمات وارده به وی، احترام گذاشت و حتی برای جامعهی محلی و شخص بزهکار هم در راستای جبران زیان های وارد شده به بزهدیده، مدخلیتی محسوس قائل شد. اکنون خواهیم کوشید که در افق تحلیل محتوایی فرهنگ عمومی عدالت ترمیمی نشان دهیم آیا عدالت ترمیمی با چنین محتوایی متعالی، در قلمرو قانون آیین دادرسی کیفری جدید ایران، مصوب سال 1392، از جایگاهی درخور برخوردار شده است یا خیر؟ پاسخ به این سئوال، بخشی از مطلوبی است که مقالهی حاضر به دنبال آن است.
Restorative justice is a new discourse in the realm of the judiciary which en.deavors to reduce the hegemonic power and incessant influence of the aberran,suppressive, and state-oriented criminal law, focusing on the need for transfor.mation in criminal democracy till we are free from the uncoordinated manage-ment of criminal phenomena; restorative justice studies and introduces the roleand status of stakeholders in criminal phenomena for the management of suchphenomena and their civil and criminal responsibility towards the said phe.nomena. In this school of thought, apart from the state and official powers, thevictims and also representatives of the local and civil community are involvedand all is done to prepare the ground for debate and dialogue between the partiesto help relieve the victim and the society of the loss inflicted upon them becauseof the offense; and all is done to build a generous yet wise and just attitude to.wards the delinquent. Through a variety of specific methods such as mediation,restorative justice tries to prove that the state and official powers can never havethe absolute authority to adopt an exclusive stance on the ways to fight crimeand manage its impacts and consequences; the rights of the victim, especiallyhis/ her active involvement in the case, choosing the way to fight with the delin-quent and trying to compensate for the losses inflicted on him/her must be allrespected; even the local community and the delinquent himself/herself must beduly involved to help compensate for the losses inflicted upon the victim. Nowthrough content analysis of restorative justice we shall try to show whether ornot restorative justice, with all its great content, has achieved the status it de-serves in the realm of the new Iranian Code of Criminal Procedure approved in2013. The answer to this question is part of what the present article seeks.
خلاصه ماشینی:
به نظر می رســد امروزه دیگر راهبرد مداخله ی افراطی و فراگیر دولت و نهادهای رســمی در معیت آن در گستره ی نظام اجتماعی و بخصوص رژیم حقوق کیفری ، مشــروعیت و کارایی خود را از دست داده اســت ؛ چرا که با وجود همه ی تحولات نظری و عملی در اجرای عدالت کیفری ســنتی که موجب ظهور و اجرای الگوهای سرکوب گر، سزادهنده و بازپرورانه شده است ، نه تنها مشکلات و معضلات ناظر به اجرای عدالت در امور کیفری پا بر جاســت ؛ بلکه این مســائل سبب طرح پرســش های عدیده ای شده است ؛ ازجمله این که حدود متعارف و مقبول مداخله ی دولت در راســتای اجرای عدالت در امور کیفری تا کجاســت ؟ آیا بزه دیده می تواند در اجرای عدالت نقشــی داشته باشد؟ آیا می توان برای جامعه ی مدنی و بخش های غیر رسمی در اجرای عدالت در امور کیفری ، حدی از نقش و مداخله سراغ گرفت ؟ آیا راهبردهای ناظر به اجرای عدالت می توانند چندبعدی و چند نگرشــی باشند به نحــوی که هم به بزه دیده ، هم بزه کار و هم به اجتمــاع توجه کنند؟ و به طور کلی اهداف و آرمان های ناشی از اجرای عدالت در امور کیفری کدامند؟ پرســش های فوق ، موجی از دگردیســی هنجاری ، حقوقی و جرم شناختی را بر ســاحت عدالت کیفری ســنتی تحمیل کــرده و آن را وادار به اتخاذ منطق و سیاستی مسالمت آمیز و استقبال کننده نسبت به مؤلفه ها و مفاهیم عدالت ترمیمی و رویکردهای مشــارکتی موجود در طواری آن ســاخته است .