چکیده:
حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات یکی از دستاوردهای بزرگ جامعه ی بشری است که از گذشته های دور ابتدا به صورت خودجوش و اختیاری و سپس به صورت الزامی در درون جوامع پذیرفته شده است . در میان شیوه های موجود در حل وفصل اختلافات ، داوری به عنوان شناخته شده ترین و پرکاربردترین شیوه ی حل وفصل اختلافات تجاری شمرده میشود و سالانه اختلافاتی بالغ بر صدها میلیون دلار توسط داوران مورد رسیدگی و صدور رای قرار میگیرد. در این راستا، خاتمه یافتن ماموریت داور و ختم فرایند دادرسی داوری در خلال مباحث مربوط به داوری از اهمیت بالایی برخوردار است . هدف این تحقیق بررسی خاتمه ماموریت داور و آثار آن در حقوق ایران است و به شکل توصیفی- تحلیلی به تبیین شرایطی که منجر به خاتمه ی داوری میشود، میپردازد که ازجمله میتوان به بحث جرح داور، به عنوان یکی از مهم ترین رویکردهای قانون داوری بین المللی در روند شیوه ی صحیح داوری و فرایند خاتمه داوری اشاره نمود. شرایطی دیگر که منجر به خاتمه یافتن داوری میشود شامل ، انقضاء مدت داوری، زوال قرارداد داوری، صدور رای و ختم داوری میباشد. این پژوهش ابتدا به بررسی کلیاتی در خصوص داوری خواهد پرداخت و سپس با بررسی قواعد و مقررات داوری در خصوص نحوه خاتمه داوری به بحث دراین باره میپردازد. سوال اصلی و دغدغه ی مطرح شده در این پژوهش این میباشد که اسباب خاتمه داوری در داوری کدامند؟ این پژوهش در صدد است به سوال فوق با توجه به مباحث مطرح شده در این تحقیق در روند پاسخی همگام با این قواعد ارائه دهد
خلاصه ماشینی:
د. م متعاملين ميتوانند در ضمن معامله يا به موجب قرارداد علي حده ملتزم شوند کـه در صـورت بروز اختلاف بين آنها رفع اختلاف به وسيله داوري به عمل آيد و نيز ميتوانند داور يا داورهـاي خـود را قبـل از توليـد اخـتلاف معين کنند و از طرفي چون ممکن است که اين قسمت اخير يعني انتخاب و تعيين شـخص يـا اشخاصـي معـين بـه عنوان داور توسط متعاملين انجام نشده باشد، قانونگذار در ماده ٤٥٩ قانون آ.
اين حالت ممکن است ناظر به موارد مختلفـي باشـد که مقنن در (ماده ٤٦٠ قانون آيين دادرسي مدني ) به شرح زير پيش بيني کرده است : «در مواردي که مقرر گرديده اسـت حـل اختلاف به يک نفر داور ارجاع شود و طرفين نخواهند يا نتوانند در انتخاب داور تراضي نمايند و نيز در صورتي کـه داور يکـي از طرفين فوت شود يا استعفا دهد و طرف نامبرده نخواهد جانشين او را معين کند يا در هر موردي کـه انتخـاب داور بـه شـخص ثالث واگذار شده و آن شخص از تعيين داور امتناع نمايد يا تعيين داور از طرف او غيرممکن باشد، هر يک از طرفين ميتوانند با معرفي داور مورد نظر خود وسيله اظهارنامه از طرف مقابل درخواست نمايد که ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه نظر خـود را در مورد داور واحد اعلام کند و يا حسب مورد در تعيين جانشين داور متوفي يا مستعفي يا داوري کـه انتخـاب او وسـيله ثالـث متعذر گرديده اقدام نمايد.