چکیده:
بر اساس دیدگاه مفسران در حوزه روابط قراردادی بینالمللی، در قرآن کریم قواعد آمیخته با ارزشهای حقوقی تشریع شدهاند. در دیدگاه مفسران، مبنای توجیه حقوقی تعهدات ناشی از معاهدات بینالمللی، ارزش فطرت است. در این دیدگاه، ارزش فطرت معیار سنجش اعتبار محتوای «مقررات حقوقی» بینالمللی است. در این نوشتار به روش تفسیر حقوقی اثبات شد که مفسران با توجه به آیات الهی بر این رأی هستند که مبنای اخلاقی فطرت در سه مفهوم حسن وفای به عهد، قبح پیمانشکنی، حسن عدالت تبادلی، در تعیین قلمرو اجرای مقررات تأثیرگذار است
According to the Quranic commentators’ point of view in the domain of international contractual relations, rules mixed with legal values have been legislated in the Holy Quran. According to commentators, the basis of legal justification of obligations arising from international commitments is the value of nature. In this view, the value of nature is the criterion for measuring the validity of the content of international “legal provisions”. In this article, it was proved by the method of legal interpretation that the commentators, according to the divine verses, have this opinion that the moral basis of nature is in the three concepts of the good of keeping the promise, the badness of breaking the contract, and the good of exchange justice, which are effective in determining the scope of the implementation of regulations
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار به روش تفسیر حقوقی اثبات شد که مفسران با توجه به آیات الهی بر این رأی هستند که مبنای اخلاقی فطرت در سه مفهوم حسن وفای به عهد، قبح پیمانشکنی، حسن عدالت تبادلی، در تعیین قلمرو اجرای مقررات تأثیرگذار است.
حال پرسش این است که در دیدگاه مفسران و حقوق بینالملل، قیود ارزشی در تعیین قلمرو تعهدات بینالمللی چه نقشی ایفا میکنند؟ در ذیل پس از مفهوم شناسی، تاثیر مبنای اخلاقی «قاعده وفای به عهد» بر حقوق معاهدات از دیدگاه آموزه های وحیانی، بر اساس روش تفسیر حقوقی تبیین می گردد.
در نظریه اخیر رابطه میان فطرت و «حسن وفای به عهد و قبح نقض عهد»، قالبی تئوریک یافته است و در سراسر این کتاب تفسیری بر اساس به کار گیری همین منطق آیات مربوطه تفسیر میگردند.
به همین ترتیب اگر عبارت فَمَا اسْتَقامُوا لَکمْ این آیه به ادای کامل عهد تفسیر گردیده است، عبارت «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقِینَ» به اجراکنندگان تعهدات ناشی از عهد برداشت شده است.
وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى( برداشت کرد: در این آیه شریفه هردو ارزش قرآنی عدالت و تقوی به مثابه چارچوب رفتارهای مسلمانان با طرف عهد مقرر گردیده است یکی از مصادیق نهی از دشمنی نامشروع در نظریه تفسیری پاره مفسران نقض عهد است (فیض کاشانی، تفسیر صافی، 1415:1/ 266).
Ibn Haim, Shahab al-Din Ahmad bin Muhammad, Al-Tibyan fi Tafsir Gharib al-Quran, Beirut: Dar al-Gharb al-Islami, 1423.
Tusi (Sheikh), Muhammad bin Hasan, Al-Tibyan fi Tafsir al-Quran, Research and Editing: Ahmad Habib Qasir al-Amili, Islamic Education School, Beirut: 1409 A.