چکیده:
حق به محیطزیست سالم به طور کلی مستقل از حقوق محیطزیست قلمداد میگردد، طرفداران حقوق بشر، حق به محیطزیست را به عنوان یک حق مستقل حقوق بشری برای داشتن محیط زیست با کیفیت به رسمیت میشناسند. دولتها از حق حاکمیت انحصاری بر منابع طبیعی خود برخوردارند، اما مبتنی بر یک سری اصولی از جمله اصل تعهد به همکاری، اطلاعرسانی و کمک در مواقع اضطراری، حمایت و حفاظت از محیطزیست، الزام به پرداخت غرامت میباشند، در این مقاله سعی بر این شده اصولی که در حقوق بینالملل بر محیطزیست حاکم است و حفاظت و میزان بهرهوری از محیطزیست در اسلام مورد بررسی قرار گیرد. روش اصلی در گردآوری و بیان مطالب توصیفی و تحلیلی است. قاعده لاضرر، قاعده اتلاف، قاعده تسبیب، قاعده من له الغنم فعلیه الغرم، قاعده تضایف حق و تکلیف، قاعده عدالت، قاعده اختلال نظام و قاعده حق الناس؛ هشت قاعدهای هستند که هر یک از زاویهای مسوولیتهایی را در تعامل انسان با طبیعت ایجاب مینمایند. میتوان از این پژوهش چنین نتیجهگیری کرد که در جوامع اسلامی، میبایست با بهرهگیری از تمامی امکانات قانونی، اخلاقی و شرعی موجود از تخریب محیطزیست جلوگیری کرد و حق بر محیطزیست سالم به طور کلی مستقل از حقوق محیطزیست قلمداد میگردد، طرفداران حقوق بشر حق به محیطزیست را به عنوان یک حق مستقل حقوق بشری برای داشتن محیطزیست با کیفیت به رسمیت میشناسند. حق به محیطزیست هم منعکسکننده ارزشهای متعالی و پایهای همانند حق به حیات، حق سلامتی، و همه پیش نیارهای تداوم حیات نسل کنونی و نسلهای آتی همانند توسعه پایدار ارتباط تنگاتنگ و ارگانیک دارد.
خلاصه ماشینی:
دولت ها از حق حاکميت انحصاري بر منابع طبيعي خود برخوردارند، اما مبتني بر يک سري اصولي از جمله اصل تعهد به همکاري، اطلاع رساني و کمک در مواقع اضطراري، حمايت و حفاظت از محيط زيست ، الزام به پرداخت غرامت ميباشند، در اين مقاله سعي بر اين شده اصولي که در حقوق بين الملل بر محيط زيست حاکم است و حفاظت و ميزان بهره وري از محيط زيست در اسلام مورد بررسي قرار گيرد.
شايد به جرأت بتوان مدعي شد که طبيعت و قواعد مربوط به آن از مهم ترين موضوعاتي است که در اسلام به آن پرداخته شده است چراکه براساس آموزه هاي ديني حيات بشر بستگي به حفاظت از محيط زيست داشته و رعايت حقوق محيط زيست و احترام به حق همه موجودات نبايد تنها در برهه اي خاص از زمان مدنظر قرارگيرد بلکه انسان ميبايست خود راپيوسته در طول تاريخ و در برابر آيندگان مسئول بداند و متوجه اين امر مهم باشد که هر نوع افراط يا تفريط در استفاده از منابع طبيعي اثرات سويي در کل نظام طبيعت خواهد داشت (رضايي، ١٣٩٨).
اجتناب از ضرر رساني و اتلاف اموال عمومي در دين حنيف اسلام قانوني به نام »نفي ضرر و ضرار« به منظور حفظ حقوق همه انسان ها و تنظيم روابط اجتماعي و فردي و بيان مبناي معاملات مردم با يکديگر و جلوگيري از اختلافات و اختلال در نظم جامعه و رسيدن هر صاحب حقي به حقش تشريع شده است و بدين ترتيب ، اسلام اولين بنيانگذار و مؤسس و مدافع حقوق بشر در جهان بوده است ، زيرا از آنجا که منشأ و خاستگاه حقوق بشر فطرت انسان است ، خالق اين فطرت بهتر و بيشتر از هر مرجع ديگري از آفريده خود آگاه است که چه حقوقي در خور منزلت انساني اوست .