چکیده:
در حوزهی ادبیات داستانی، گوتیک به شیوهای از داستاننویسی در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی اطلاق میشود که موضوعاتی چون ترس و وحشت، مرگ، فضاهای وهمآلود، غلبهی اندیشههای مردسالارانه، زورگویی نسبت به زنان، شخصیّتهای روانرنجور، مکانهای ترسناک و ... برجستهترین محورهای آن را تشکیل میدهند. این شیوه از نویسندگی برای نخستینبار در سال 1764 با نگارش قلعهی اوترانتو از سوی «هوراس والپول» ظهور کرد. بعدها نویسندگان دیگر با نگارش آثاری به بسط و گسترش این شیوهی داستاننویسی پرداختند. داستاننویسان در حوزهی ادبیات داستانی فارسی نیز به دنبال تاثیرپذیری از مکاتب غربی، به این شیوهی ادبی گرایش یافتند. صادق هدایت برای نخستینبار با نگارش بوف کور در این راه قدم نهاد و نویسندگان دیگر نیز به دنبال آن به بسط و گسترش این نوع ادبی در آثار داستانی فارسی پرداختند. اگر چه مولفههای گوتیک در ادبیات داستانی ایران، کاملا با نمونههای غربی آن منطبق نیست، امّا میتوان این ادّعا را داشت که آثار داستانی فارسی در این حوزه توانستهاند موفق عمل کنند و حتّی در پارهای موارد مولّفههایی را نیز بر آن بیفزاید. رمان شازده احتجاب از هوشنگ گلشیری، از جمله رمانهایی است که در نوع ادبی گوتیک به رشتهی تحریر درآمده و مولفههای این نوع ادبی در آن قابل بررسی است. روش پژوهش حاضر مبتنی بر تحلیل محتواست و جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که گلشیری با فضسازی مناسب و بهرهگیری مناسب از دو عنصر زمان و مکان و نیز به تصویر کشیدن شخصیّتهایی که اعمال و رفتارآنان بر فضای وحشتانگیز و وهمآور داستان افزوده و بیان توهمات و خشونت و مرگ آوری در داستان، اثر خود را به عنوان رمانی گوتیک به همگان معرّفی کرده است.
In the field of fiction, Gothic refers to a style of storytelling in the late eighteenth and early nineteenth centuries that addresses topics such as fear, death, chaotic spaces, the domination of patriarchal ideas, coercion of women, and terrifying characters. They are its most prominent axes. This style of writing first appeared in 1764 with Horace Walpole writing The Castle of Otranto, and other writers later expanded this style of storytelling by writing worksStorytellers in the field of Persian fiction also tended to this literary style, following the influence of Western schools. Sadegh Hedayat took this path for the first time by writing The Blind Owl, and other writers followed and expanded this type of literature in Persian fiction. Although the Gothic components in Iranian fiction are not entirely consistent with Western examples, it can be argued that Persian fiction has been able to succeed in this area and even add components in some cases. The novel Prince of Ehtejab by Houshang Golshiri is one of the novels that has been written in the Gothic literary genre and the components of this literary genre can be studied in it.