خلاصه ماشینی:
"تئاتر تجربی سه ویژگی دارد و من سعی میکنم این سه ویژگی را نام ببرم تا بگویم آنچه که ما بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم میفهمیم و در جهان و در همه جا طرفدار پیدا کرده است،سه مشخصه دارد: مشخصه اول:تئاتر تجربی به هیچ عنوان دنبال پول نیست.
«یوجینو باربا»که در«اودن تئاتر»یکی از بهترین شاگردان و دستیار گروتفسکی بود برای خود در شهر کوچک دانمارک،یک تئاتر تجربی پایهگذاری کرده است و تئاتر مردم شناسانه کار میکند و تجربیاتش تمام نمیشود.
یکی از شکلهای کهن که خیلی بر روی آن کار کردهاند و من چند مثال از آن خدمت شما عرض میکنم تا بحث ما کاملا زنده باشد،«ژاکوپو»فرانسوی است که برای اولین بار،تئاتری ساخت،مطابق تعاریفی که از شکسپیر و مولیر فهمیده و از تئاتر نفهمیده بود.
اشکال ذکر شده،مردمی هستند و باید از اینها استفاده کنیم؛چون یکی از اهدافی که تعقیب میشود این است که تئاتر تجربی یک گروهک بسته نیست.
چه در شرق و چه در غرب که تئاتر تجربی را تعریف کرده و کار میکنند،چهار اصل وجود دارد:اول این است که تجربیات بر روی چیست و یا به زبان سادهتر بر روی چه چیز تجربه میکنند.
گروتفسکی در پی یک ارتباط بسیار صمیمانه بود که بین بازیگر و تماشاگر ایجاد شود و فضای واحدی که جادو کند و حالت نخستین را به آن برگرداند و این امکان نداشت،مگر آنکه صحنه از همه چیز خالی میشد و یک غنای درونی و حسی و یک قدرت فیزیکی شکل میگرفت؛البته با محوریت بازیگر و در اینجا؛مثل یک طلبه است و آموزش روحی میبیند و قبل از هر چیز انرژی درونی خود را میسوزاند."