چکیده:
تروریسم در گذر زمان اشکال مختلفی به خود گرفته،اما جامعه حقوقی در سطح بینالملل همسو با این اشکال مدرن تروریسم حرکت نمی نماید و همواره یک یا چند گام عقب است. با توجه با اینکه زیرساختهای حیاتی مهمترین مجموعههای حیات بخش یک کشور هستند، حمله به آنها خسارات و آسیبهای فراوان و بعضاً جبرانناپذیری وارد میکند تا از این طریق دولت هدف را وادار به پذیرش خواسته گروههای تروریستی نماید. حقوق بینالملل، اگر چه اسناد مهمی در زمینه مقابله با تروریسم در حوزههای هواپیمایی، ناوبری دریایی، هستهای، گروگانگیری و ... وجود دارد، اما خلاء یک سند بنیادین در زمینه مقابله با حملات تروریستی به زیرساختهای حیاتی یک کشور که هم حملات سایبری و هم فیزیکی را پوشش دهد، بسیار محسوس است. لذا این مقاله ضمن پرداختن به مسئله مهم زیرساختهای حیاتی و اسناد مربوط به مقابله با تروریسم، در پاسخ به سوال اصلی خود یعنی مقابله با حمله فیزیکی تروریستی به زیرساختهای حیاتی یک کشور تحت حاکمیت چه قاعده بینالمللی قرار داردمیباشد. در این راستا از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی با استفاده از ابزار کتابخانهای بهره گرفته شده است. پس از بررسی این مقاله به این نتیجه رسیده است که در حقوق بینالملل برای مواجه با حملات فیزیکی تروریستها به زیرساختهای حیاتی کشورها خلاء قانونی وجود دارد و در نهایت تدوین و تصویب یک کنوانسیون بینالمللی جهت مقابله با اینگونه حملات تروریستی پیشنهاد گردید.
Terrorism has taken different forms over time; however, the international legal community fails to keep up with these modern forms of terrorism and always falls a few steps behind. Since the critical infrastructure includes the most essential services for life in a country, attacks on this infrastructure cause widespread and sometimes irreversible damage so that the targeted state will have to comply with the demands of terrorist groups. Although there are important documents regarding counterterrorism in airlines, marine navigation, nuclear power, and hostage holding in the international law, the literature evidently lacks a fundamental document regarding countermeasures to terrorist attacks on the critical infrastructure of a country to cover both cyberattacks and physical attacks. Hence, in addition to addressing the problem of critical infrastructure and counterterrorism documents, this paper seeks to answer the main question: what international law rules over countermeasures to physical terrorist attacks on the critical infrastructure of a country? For this purpose, a descriptive-analytical technique was employed with the desk method. According to the results, there is a legal gap in the international law in response to physical terrorist attacks on the critical infrastructure of countries. Finally, it is recommended that an international convention be formulated and approved to counter such terrorist attacks.
خلاصه ماشینی:
لذا اين مقاله ضمن پرداختن به مسئله مهم زيرساخت هاي حياتي و اسناد مربوط به مقابله با تروريسم ، در پاسخ به سوال اصلي خود يعني مقابله با حمله فيزيکي تروريستي به زيرساخت هاي حياتي يک کشور تحت حاکميت چه قاعده بين المللي قرار دارد ميباشد.
پس از بررسي اين مقاله به اين نتيجه رسيده است که در حقوق بين الملل براي مواجه با حملات فيزيکي تروريست ها به زيرساخت هاي حياتي کشورها خلاء قانوني وجود دارد و در نهايت تدوين و تصويب يک کنوانسيون بين المللي جهت مقابله با اينگونه حملات تروريستي پيشنهاد گرديد.
اين پژوهش حملات تروريستي سايبري ١ به زيرساخت هاي حياتي ٢ يک کشور را تحت حاکميت اسناد مختلف بين المللي يافت که بخشي از فقدان قدرت حقوقي بين المللي جهت تنظيم همکاري ميان دولت ها٣را جبران ميکند، اما دغدغه اصلي پژوهش حاضر نبود کنوانسيون و يا سند جامع و منحصر بفردي در خصوص مقابله با حملات فيزيکي تروريستي به زيرساخت هاي يک کشور است .
org/counterterrorism/international-legal-instruments حياتي ارائه داده اند (٣٣-٣٢ :٢٠١٨ ,CTED and UNOCT(: فرانسه : زيرساخت حياتي هر تأسيسات ، ساختاري است که آسيب ، در دسترس نبودن يا تخريب آنها در نتيجه يک عمل سو، اقدام خرابکارانه يا تروريسم ميتواند به طور مستقيم يا غيرمستقيم باشد: اگر فعاليت آن به سختي قابل جايگزيني باشد، ظرفيت جنگ را تحت فشار قرار ميدهد يا پتانسيل اقتصادي، امنيت ملي يا بقاي کشور يا تأثير بر سلامتي يا زندگي جمعيت .