چکیده:
زنان نیمی از جامعه ایران را تشکیل دادهاند از سویی به جهت پارهای مناسبات اجتماعی نقش زنان نسبت به مردان در تربیت فرزندان از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر بخواهیم منصفانه به موضوع بنگریم نقش آنان در استحکام نظام خانواده نیز از مردان برتر است، قوانینی که به جهت حمایت از آنان وضع شده که اغلب توسط مردان تدوین گردیده است جوابگوی حمایت از آنان نمیباشد، خشونت پدیدهای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است، که به عنوان جزیی از ذات وجود انسان در ضمیر او نهاد شده تا بتواند در مواقع لازم با استفاده از آن واکنشهای طبیعی از خود بروز داده و از خود دفاع نماید. در پژوهش حاضر مشخص گردید که عوامل مختلفی در خشونت علیه زنان وجود داشته است. همچنین وضعیت خانوادگی و سطح تربیت اجتماعی و فردی افراد در بوجود آمدن مسئله فوق از اهمیت بالایی برخوردار است در این میان قانون نیز راهکارهایی را در نظر گرفته است که البته این راهکارها در محیط خانواده چندان کاربردی ندارند، زیرا زنان گاهی در خانه پدری از سوی والدین و برادران و در خانه همسر از سوی او و در اجتماع به وسیله برخی نهادها وسازمانها مورد خشونت قرار میگیرند، در دایره خشونت میتوان از ضرب و جرح تا مقابله با رشد و پیشرفت زنان در جامعه به عناوین مختلف نام برد، در این دایره حتی ممنوعیت بکارگیری برخی از مشاغل در سطح جامعه میتواند از عوامل خشونت محسوب گردد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی دیدگاه قانونگذار نسبت به مسئله خشونت علیه زنان میباشد.
خلاصه ماشینی:
پیشگیری از خشونت علیه زنان در دیدگاه قانونگذار در تدوین قوانین جزایی سجاد چهل گردی دانش آموخته کارشناسی ارشد جزا و جرمشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تیران، ایران چکیده زنان نیمی از جامعه ایران را تشکیل دادهاند از سویی به جهت پارهای مناسبات اجتماعی نقش زنان نسبت به مردان در تربیت فرزندان از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر بخواهیم منصفانه به موضوع بنگریم نقش آنان در استحکام نظام خانواده نیز از مردان برتر است، قوانینی که به جهت حمایت از آنان وضع شده که اغلب توسط مردان تدوین گردیده است جوابگوی حمایت از آنان نمیباشد، خشونت پدیدهای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است، که به عنوان جزیی از ذات وجود انسان در ضمیر او نهاد شده تا بتواند در مواقع لازم با استفاده از آن واکنشهای طبیعی از خود بروز داده و از خود دفاع نماید.
وظیفه دولت از لحاظ ایجاد فرصتهای برابر، تضمین حقوق زنان و بسیج سرمایههای مالی و غیر مالی در فراهم ساختن زمینههای حمایتی از زنان در مراحل قبل و بعد از خشونت از رویکردهای مثبت و قدرتمند دولتی برای تقلیل خشونتهای مبتنی برجنسیت است که در این مهم دولت باید زمینه فعالیت سازمانهای غیر دولتی را فراهم سازد زیرا نهادهای مردمی مذکور که با تاکید بر فعالیت جمعی و اشتراک مساعی و مساعدتهای مالی مردم در راه رفع معضلات اجتماعی گام بر میدارند به شکل خود گردان سازمان یافته و مستقل از سازوکارهای دولتی و سیاست گذاریهای حکومتی بوده و به جهت غیر انتفاعی بودن و علاقه مندی به فعالیتهای مربوط به دغدغههای می بهتر میتوانند به جلب توجه مراجع حکومتی جهت رفع مشکلات خاص اقشار آسیب پذیر از جمله زنان پرداخته و با حداقل دستگاههای دولتی را در اتخاذ راهبردهای مفید مساعدت کنند.