چکیده:
واکاوی مفاهیم و معانی موجود در زبان تخصصی حقوق بینالملل مستلزم شناخت عناصر متعددی است که هرکدام در جای خود قابلیت تعریف دارند. زبانهای رایج حقوق بینالملل معاصر متشکل هستند از 2 زبان اصلی دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) یعنی انگلیسی و فرانسوی و زبانهای رایج سازمان ملل متحد یعنی انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، عربی، روسی و چینی که بنا است متون، اسناد و منابع اصلی حقوق بینالملل به این زبانها تشریح و منعقد شوند. بنا بر شواهد موجود، به نظر میرسد محققین و اندیشمندان حقوق بینالملل در کشور ما نیز، همچون موارد معدود در برخی کشورها، باید مبانی و عناصر تحلیلی خود را از صرف «حقوقی بینالمللی» به «مؤلفههای زبانشناختی ـ شناختی» گسترش دهند تا درک بهتری از نسبت میان معنا ـ منظور متکلمین زبانهای حقوق بینالملل، بهویژه انگلیسی و فرانسوی داشته باشند. ازاینرو، هدف مقاله حاضر این است که با روش تطبیقی به واکاوی نگرش زبانشناختی متن و تمایزات ریشهشناختی زبانهای رایج در حقوق بینالملل با زبان فارسی پرداخته شود.
To understand and analyze International Law Language (ILL)[1] , one should consider many cognitive- linguistic factors which have to be determined in its own place. The common languages of IL include two official languages of International Court of Justice (ICJ), English and French, and the UN ones, Arabic, Spanish, English, Chinese, Russian and French, in which texts and instruments and made and concluded. According to the evidences, it is considered that IL lawyers and researchers of our country, like some rare cases, should be familiarized with “cognitive- linguistic” components to perceive “semantic- pragmatic” phases of IL languages specially English and French in the best way. In this paper, therefore, we are to analyze in detail some linguistic aspects of IL languages in a comparative method. Which is going to be important in this article is that all of the conclusions are mad by comparative model of analysis between most useful languages of International Law. [1]. According to our studies, this is the first time that this acronym is used and it is because of new model of comparative studies between linguistics and language of international law which is the first time that is done in this paper.
خلاصه ماشینی:
١ سؤال مهم و اساسي را که مي توان در زمرٔە توجهات فلسفي زبان شناختي به اين مقوله تلقي کرد اين است که آيا متکلمين و کاربران زبان هاي غيرانگليسي و فرانسوي به خوبي متوجه منظورها، جهت گيري ها و راهبردهاي آنها مي شوند يا خير؟ به ديگر سخن ، آيا مفاهيم شکل گرفته در ذهن متکلم انگليسي زبان حقوق بين الملل با مفاهيم مشابه متکلم فارسي زبان حقوق بين الملل يکسان تلقي مي شوند؟ آيا صرفا ذکر «اعتبار يکسان ترجمه ها» مؤيد «اعتبار قائل شدن يکسان براي پديده هاي طبيعي ، حقوقي ، زباني و پديده شناختي » است ؟ ١- برخي مصاديق تمايزات معناشناختي زبان هاي رسمي ملل متحد با زبان فارسي چنانچه نگاه متخصصين حوزه توليد و تفسير متن و سند در حقوق بين الملل مبتني بر مؤلفه هاي «زبان شناختي » باشد يقينا مي پذيريم که تفاوت ماهوي ، ريشه اي و ساختاري زبان ها امري مفروض است و لذا در برگرنداندن معاني و مفاهيم آنها نيز بايد هوشيار به تمامي مراتب معنايي و شناختي بود؛ بنابراين ، فرايند ترجمه ـ تفسير که امروزه امري مرسوم در ميان زبان هاي رايج حقوق بين الملل به ١.
سعي نمود تا معنا و منظور آنها بهتر فهميده شود که اين مهم در گرو تعريف فازهايي است که در ذيل دانش شناختي و زبان شناختي مي توان بسط داد؛ يعني متکلم انگليسي زبان حقوق بين الملل عباراتي بر مبناي درک خود توليد مي کند، گيرنده اختصاصي پيام او به زبان فارسي يا غيره آن را مي بيند، معناي تحت الفظي و بلادرنگ آن را تداعي مي کند و در فازهاي شناختي 87 Mirzadeh, Seyed Mohammad Hossein & Ali Mashhadi “The Role of Language-Based Principles in The Dynamic Interpretation ...