چکیده:
آنچه که امروزه بعنوان دولت مدرن در سرزمینهای خاورمیانه شناخته میشود در اکثر کشورهای منطقه به طور جدی با الگوی اولیه آن که در طول بیش از سه قرن در اروپای غربی شکل گرفت، متفاوت است. یکی از نشانههای دولت مدرن استفاده انحصاری از قوه قهریه توسط نظام سیاسی حاکم میباشد که این مهم در الگوی اروپایی به واسطه فرآیند چانهزنی بین نیروهای اجتماعی و دولتمردان شکلگرفت؛ این در حالی است که نیروهای اجتماعی فعال در خاورمیانه معاصر نقش بسیار کمرنگی در روند نهادینهسازی قوه قهریه در دستان دولتها داشتند. حال این پرسش مطرح میشود، چرا فرآیند دولتسازی و روند تثبیت انحصار دولت بر قوه قهریه در مناطق مورد بحث، سرنوشتی متفاوت داشت. در این رابطه به نظر میرسد نقش بازیگران بینالمللی در شکلگیری دولت مدرن خاورمیانهای باعث شد تا اکثر دولتهای منطقه بیش از آنکه بر قدرت زیرساختاری معطوف به جریانهای اجتماعی جوامع مربوطه متکی باشند بر قدرت استبدادی برآمده بر زور و اجبار تکیه کنند. بعبارت دیگر حمایت قدرتهای بینالمللی از رهبرانی که به طور عمده از بقایای نظام سیاسی سابق به حساب میآمدند، باعث گردید طول مدت ظهور دولت مدرن در خاورمیانه تنها به چند دهه تقلیل یابد. این نوشتار میکوشد ضمن اشاره به دیدگاههای رقیب پیرامون ظهور دولت مدرن در چارچوب تحلیلی جامعهشناسی تاریخی، ریشههای ظهور دولت مدرن در خاورمیانه معاصر را در پرتو جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل بررسی نماید.
In the plethora of countries of the Middle East, the entity that nowadays is known as the modern state seriously is different from the primary pattern that has been shaped within more than three centuries in West Europe. One of the signs of the modern state is the exclusive use of physical force by the political authority; this point in the European pattern was formed by the process of bargaining between social forces and statesmen. While the active social forces in the modern Middle East had so little role in institutionalizing physical forces in the state’s hands. Now, the matter is that why the state-making process and consolidating procedure of state exclusive on the physical forces in the mentioned regions (West Europe and the Middle East) had a different history. It seems the role of international actors in shaping the Middle East modern state has caused that most part of the regional states is relied on despotic power rather than infrastructure power. The first is focused on social trends and the latter is based on coercion. This work intends to study the roots of the emerging modern state in the current Middle East behind the Historical Sociology (HS) lenses as a theoretical framework.
خلاصه ماشینی:
1140 ظهور دولت مدرن در خاورميانه از منظر رويکرد جامعه شناسي تاريخي / مهدي زيبائي استاديار روابط بين الملل دانشگاه بين المللي امام خميني (ره )، قزوين ، ايران چکيده آنچه که امروزه بعنوان دولت مدرن در سرزمين هاي خاورميانه شناخته ميشود در اکثر کشورهاي منطقه به طور جدي با الگوي اوليه آن که در طول بيش از سه قرن در اروپاي غربي شکل گرفت ، متفاوت است .
يکي از نشانه هاي دولت مدرن استفاده انحصاري از قوه قهريه توسط نظام سياسي حاکم ميباشد که اين مهم در الگوي اروپايي به واسطه فرآيند چانه زني بين نيروهاي اجتماعي و دولتمردان شکل گرفت ؛ اين در حالي است که نيروهاي اجتماعي فعال در خاورميانه معاصر نقش بسيار کمرنگي در روند نهادينه سازي قوه قهريه در دستان دولت ها داشتند.
در اين بستر، گرفتاريهاي بازيگران مذکور به واسطه بازي قدرت با ساير رقبا در سطح بين الملل باعث شد فرآيندي که طي بيش از سه سده زمينه ظهور الگوي کامل دولت مدرن اروپايي را فراهم ساخت در منطقه خاورميانه صرفا به انحصار قوه قهريه در دستان نظام سياسي حاکم تقليل يابد.
در اين ارتباط ، او با اشاره به نمونه هايي از بروز جنگ در منطقه و تضعيف نهاد دولت در محيط داخلي از يک سو و وجود درگيريهاي نظامي و عدم شکل گيري دولت از سوي ديگر، به اين نتيجه ميرسد که ادعاي طرح شده توسط تيلي حداقل در مورد منطقه خاورميانه موضوعيت ندارد و شرايط تشکيل دولت مدرن در خاورميانه تا اندازه قابل ملاحظه اي با ديگر مناطق جهان متفاوت است (٢٠١٧ ,Jung).