چکیده:
فراتحلیل حاضر، درصدد تحلیل مجدد مجموعهای از پژوهشهای مرتبط با کودکان کار و خیابان و برشمردن نقاط ضعف و قوت آنها است. مطالعهی حاضر ، با تلخیص آماری تحقیقات پیشین در حوزهی کودکان کار و خیابان، به دنبال یک برآورد کلی از اثر عوامل موثر بر این متغیر مورد نظر است. بدین ترتیب، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق فراتحلیل صورت پذیرفته است و جامعهی آماری تحقیق شامل کلیهی مطالعات معتبر علمی هستند که در طی سالهای 1381 تا 1398 با موضوع کودکان کار و خیابان به چاپ رسیدهاند. در نهایت ، 15 سند انتخاب شدکه جهت انجام فراتحلیل مناسب بودهاندو با استفاده از نرمافزار فراتحلیل (سیامای۲)[1] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج و تحلیل یافتههای حاصل از ترکیب شدت اثر، نشان میدهد که متغیرهای سطح تحصیلات و اعتیاد به مواد مخدر والدین به ترتیب با اندازهی اثرات ترکیبی معادل 614/0 و 541/0 در حد متوسط بر میزان کار کودکان و خیابانیشدن آنها اثرگذار بودهاند.
The present meta-analysis seeks to re-analyze a series of studies on child labour and street children and enumerate their strengths and weaknesses. The present study, providing a statistical summary of the previous research in the field of child labour and street children, seeks an overall estimate of the factors affecting this variable. Accordingly, this study uses a documentary meta-analysis research method and the statistical population of the study includes all valid scientific studies that have been published during the years 1381 to 1398 on the subject of child labour and street children. Finally, 15 documents suitable for performing a meta-analysis were selected and analyzed using CMA2 software. The analysis of the severity of the combined effects showed that the variables of parental education level and drug addiction with the combined effects of 0.614 and 0.541, respectively, affected the average rates of child labour and street children
خلاصه ماشینی:
بدين ترتيب ، اين مطالعه با استفاده از روش تحقيق فراتحليل صورت پذيرفته است و جامعه ي آماري تحقيق شامل کليه ي مطالعات معتبر علمي هستند که در طي سال هاي ١٣٨١ تا ١٣٩٨ با موضوع کودکان کار و خيابان به چاپ رسيده اند.
نويسندگان مزبور، در کتاب جامعه شناسي دوران کودکي، فصلي با عنوان «کودکان کارگر» تدوين نموده و مطرح ميکنند که در جوامع صنعتي، کار کردن هر کودک (در کارهاي مزدبگيري يا در کارهاي پرستاري و خانه داري) يک انحراف ، کار غيراخلاقي يا هتک حرمت کودک تلقي مي شود؛ اما از مدت ها قبل ، در کشورهاي در حال توسعه ، کودکان در کارهاي مختلف به کار گرفته ميشوند و کار گماشته شده بر عهده ي آن ها داراي تنوعي گسترده و خصوصيات پيچيده نيز هست : کار خانگي از قبيل ؛ تميز کردن خانه ، تهيه ي غذا و مراقبت از خواهران و برادران کوچک تر؛ کار براي امرار معاش در مزارع يا مغازه ها که از اين راه کالاهايي به دست ميآورند که ميتوان آن ها را در بازار با کالاهايي ديگر مبادله کرد،کار به عنوان شاگرد که کودک را ملزم ميدارد هنگام يادگيري يک هنر يا حرفه در خانه هاي ديگران کار و زندگي کندو به عنوان برده يا نيروي کار پيماني که به ديگران فروخته ميشوند و براي منافع آن ها کار ميکنند، به عنوان گداهايي که براي خودشان يا به عنوان بخشي از يک گروه ، خواه خانواده ، گروه يا باند باشد در خيابان ها کار ميکنند؛ خواه به عنوان کارگراني که در مزارع ، کارخانه ها يا مغازه ها کار ميکنند و حقوق ميگيرند (جيمز و ديگران ، ١٣٩٣: ٢٤٨- ٢٤٧).