چکیده:
در قدیم مردم برای حفاظت از خود و تامین امنیت، دور شهرها حصار میکشیدند. اما با گذشت زمان و در دهههای اخیر فرهنگ جداییگزینی اجتماعی و خصوصیسازی فرم و محتوای حصارها را تغییر داده و آن را با مزرعه شخصی، باغ ویلا و منازل خصوصی گره زده است. هدف این پژوهش تاملی جامعهشناختی بر دوگانگی نشانهشناختی حصار و حصارکشی در میان مردم سوادکوه استان مازندران هست تا بتوان به فهم معنای اجتماعی از یک سازه فیزیکی دست یافت. روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی و مردم نگاری انتقادی بوده و 20 نفر از شهروندان سوادکوه به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و مصاحبه صورت گرفته است. نتایج در این تحقیق نشان دهنده دوگانگی و استحاله معنایی حصار و حصارکشی در شهر سواد کوه داشته و با رویکرد نشانهشناختی و تصور از شهر در قالب دو مضمون اصلی:1- « حصارکشی به مثابه مظهر زیستسنتی و هویتبخش» و 2- «حصارکشی به مثابه مظهر غلبه ارزشهای ابزاری مدرن، غریبگی و فردگرایی » مشخص گردید. مقولات محوری در بحث حصارکشی شامل « فقدان یا محدودیت حصار در گذشته»، « حصار نشانه مرزبندی و مراقبت از محصول و زمین کشاورزی »، « مظهر امنیت»، « مظهر سادگی و فقر حیات روستائی» و همچنین « حصار نشانه ارزش یافتن زمین»، «مظهر مدرن شدگی و تفکیک»، « مظهر عقلانیت و شخصیسازی حریم» و « مظهر آسیبشناختی و بدبینی اجتماعی» هستند. نهایت اینکه این دوگانگی در سازهها و نمادهای شهری تصویری از دوگانگی و نابرابری فضایی و اجتماعی در گستره وسیع محیط شهری دارد.
In the past, people built fences around cities to protect themselves and provide security. But over time and in recent decades, the culture of social segregation and privatization has changed the form and content of fences and tied it to private farms, villa gardens and private homes. The purpose of this sociological reflection is on the semiotic duality of fence and fencing among the people of Savadkuh in Mazandaran province in order to understand the social meaning of a physical structure. The method used in this research is qualitative and critical ethnography and 20 citizens of Savadkuh have been selected and interviewed by purposive sampling. The results of this study show the duality and semantic transformation of fencing and fencing in Savad Kooh city and with a semiotic approach and perception of the city in the form of two main themes: 1- "Fencing as a biological and identity manifestation" and 2- "Fencing as The manifestation of the dominance of modern instrumental values, alienation and individualism. The central categories in the discussion of fencing include "lack or limitation of fencing in the past", "fence is a sign of demarcation and care of agricultural land and product", "manifestation of security", "manifestation of simplicity and poverty of rural life" and "fence is a sign of land value" Are "manifestations of modernization and segregation", "manifestations of rationality and personalization of privacy" and "manifestations of pathology and social pessimism". Finally, this duality in urban structures and symbols has a picture of spatial and social duality and inequality in a wide range of urban environments.
خلاصه ماشینی:
JRD/١٠٢٢٠٥٩ :DOI حصارکشی: تحلیلی بر دوگانگی نشانگان حصار و حصارکشی در میان مردم * سوادکوه مازندران منوچهر علینژاد١، عزت الله فریدنیا 2 تاریخ دریافت : ١٤٠٠/٩/٢٥ تاریخ پذیرش : ١٤٠٠/١٢/٢٤ چکیده در قدیم مردم برای حفاظت از خود و تأمین امنیت ، دور شهرها حصار میکشیدند، اما با گذشت زمان و در دهه های اخیر، فرهنگ جداییگزینی اجتماعی و خصوصیسازی، فرم و محتوای حصارها را تغییر داده و آن را با مزرعۀ شخصی، باغ ویلا و منازل خصوصی گره زده است .
نتایج این تحقیق نشان دهندة دوگانگی و استحالۀ معنایی حصار و حصارکشی در شهر سوادکوه است و با رویکرد نشانه شناختی و تصور از شهر در قالب دو مضمون اصلی «حصارکشی به مثابۀ مظهر زیست سنتی و هویت بخش » و «حصارکشی به عنوان مظهر غلبۀ ارزش های ابزاری مدرن ، غریبگی و فردگرایی» مشخص شد.
The aim of this sociological study is to examine the semiotic duality of fence and enclosure among the residents of Savadkuh in Mazandaran province in order to understand the social meaning of a physical structure.
لوفلند نیز در تحلیل خود از شهر، مفهوم دنیایی غریبه ها، نشانه های ظاهری و خصوصیشدن اماکن عمومی را مطرح کرده که در آن میتوان حصار و حصارکشی ها را مانند نشانه های تصویری ٣ برساخت کرد که بین مردم محلی و غریبه ها مرزبندی ایجاد میکند و سبب ایجاد فاصلۀ اجتماعی شده است (علینژاد، مرشدی، ١٤٠٠)؛ از این رو شکل ، ظاهر و موقعیت قرارگیری و ماهیت فیزیکی حصارها، مرزهای غریبه ها و افراد بومی را به صورت ناخودآگاه القا میکند.