چکیده:
مقالۀ حاضر در پی بازنمایی درک و تجربۀ نخبگان از نابرابری اجتماعی-سیاسی در استان کردستان و تصوری است که از شرایط علی، زمینهای، مداخلهگر، سازوکارها و پیامدهای آن دارند. در این مقاله با بهرهگیری از رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری و نیز بهرهگیری از تکنیک مصاحبۀ عمیق و نیمهساختاریافته، به جمعآوری دادههای کیفی پرداخته شد. برای این منظور، با استفاده از نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 20 نفر از کنشگران کرد اهلسنت شامل چهار طیف نمایندگان مجلس، مدیران، فعالان فرهنگی و اعضای هیئتعلمی مصاحبه شد. یافتهها به کمک رویکرد استراوس و کوربین در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و تبیین شدند. سپس با استناد به نظرات پاسخگویان، در شش مقولۀ اصلی پژوهش شامل تعریف در سه مقولۀ هستهای و نه زیرمقوله، شرایط علی در سه مقولۀ هستهای و هفت زیرمقوله، شرایط زمینهای در سه مقولۀ هستهای و ده زیرمقوله، شرایط مداخلهگر در دو مقولۀ هستهای و هفت زیرمقوله، سازوکار در سه مقولۀ هستهای و هفت زیرمقوله، و پیامدها در سه مقولۀ هستهای و دوازده زیرمقوله استخراج شدند. در پایان نیز مدل پارادیمی ارائه شده است که گویای تأثیر تعریف بر شرایط علی، زمینهای و مداخلهگر و نیز تأثیر مستقیم شرایط علی روی پدیدۀ نابرابری و تأثیر غیرمستقیم شرایط زمینهای و شرایط مداخلهگر بر شرایط علی و سازوکارها از یک سو و تأثیر غیرمستقیم شرایط زمینهای و شرایط مداخلهگر روی پدیدۀ نابرابری اجتماعی-سیاسی است. همچنین طبق یافتههای نهایی، پدیدۀ نابرابری اجتماعی-سیاسی، محصول انتخاب کردهای اهلسنت در استان کردستان نیست، بلکه بهواسطة مقولههای گفتهشده برساخت شده است.
This paper seeks to present elites' perceptions and experiences of socio-political inequality in Kurdistan Province and describe their perceptions of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, mechanisms, and consequences. This study collects qualitative data using a qualitative approach and grounded theory method as well as in-depth and semi-structured interview techniques. To this end, 20 Sunni Kurdish activists, including four groups of parliamentarians, managers, cultural activists, and faculty members, were interviewed using purposive sampling and theoretical saturation criteria. The results are analyzed and explained in three stages of open, axial, and selective coding using the Strauss-Corbin approach. Then, relying on the respondents' opinions, the six main categories of the research were extracted: Definition in 3 core categories and 9 subcategories, causal conditions in 3 core categories and 7 subcategories, basic conditions in 3 core categories and 10 subcategories, disturbance conditions in 2 core categories and 7 subcategories, the mechanism in 3 core categories and 7 subcategories, and the consequences in 3 core categories and 12 subcategories. Finally, a paradigmatic model is presented showing the effects of definition on causal, contextual and intervening conditions and the direct effect of causal conditions on inequality and the indirect effect of basic conditions and intervening conditions on causal conditions and mechanism and also the indirect effect of contextual and intervening conditions on socio-political inequality. The final results show that the phenomenon of socio-political inequality is not the product of Sunni Kurds in Kurdistan province, but it has been constructed based on the mentioned categories.
خلاصه ماشینی:
کردستان یکی از مناطق راهبردی کشور است که به دلیل درحاشیه بودن و توسعه نیافتگی یا اعمال سیاست های کلان ضدتوسعه و شکننده ، از گذشته تاکنون با مشکلات مختلفی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، زیرساختی و اقتصادی روبه رو بوده است ؛ این درحالی است که در سال های پس از انقلاب اسلامی شاهد تنش هایی در عرصۀ سیاسی در کردستان بوده ایم که گاهی به تنش های نظامی و امنیتی نیز منجر شده و محور اصلی این تنش ها، مطالبات سیاسی و گاهی مذهبی بوده است ؛ به این صورت که در ماه های نخست سقوط رژیم پهلوی، به دلیل نبود آزادیهای سیاسی در طول چند دهۀ حکومت پهلوی، بستری برای بروز تمایلات سیاسی میان اقشار، طبقات و گروه های مختلف فراهم شد، اما زمینه ها و بسترهای اجتماعی و نیز ضعف های کارکردی ساختار جدید از یک سو و عدم بهره برداری مثبت از شرایط به وجودآمده توسط فعالان قومی، به ویژه نخبگان قوم گرا و مذهبی اهل سنت از سوی دیگر، سبب شد موضوع قومیت از حوزة فرهنگی خارج و به موضوعی سیاسی تبدیل شود.
چه توجیهی دارد که هیچ یک از روحانیون اهل سنت نمیتوانند به عنوان نمایندة ولیفقیه در استان انتخاب شوند؟» محمد عدم واگذاری مناصب حساس را نابرابری اجتماعی - سیاسی دانست و معتقد بود: «سقف مدیریتی برای نخبگان و مدیران در استان کردستان تا حد معاون استاندار است ؛ آن هم نه معاون سیاسی و امنیتی، بلکه سایر معاونت ها نظیر معاون عمرانی یا هماهنگی امور اقتصادی و توسعۀ منابع انسانی که با سلب این سمت ها، پایان کار افراد رقم میخورد.