چکیده:
هنر و دین از گذشتههای دور، دو رکن مهم در حیات جوامع بشری بودهاند. امروزه با توجه به ایجاد تغییرات در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، ضرورت بررسی این مقولهها در سبک زندگی مطرح میگردد. این تحقیق به روش پیمایش و از نوع کاربردی به «بررسی رابطه مولفههای جامعهشناختی و بیتفاوتی اجتماعی با نقش میانجی هنر و دینداری در شهر گرگان» میپردازد. جامعۀ آماری، شهروندان بالای هجده سال شهر گرگان بوده که شامل 250312 تن میشود. با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، تعداد 414 نفر از آنان بهصورت تصادفی بررسی شدند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS 26 استفاده شد. آزمون فرضیهها از طریق محاسبه ضریب همبستگی و ضریب تعیین تعدیل شده و خط رگرسیون پیشبینیکننده و آزمون سویل انجام شد. نتایج نشان داد میانگین بیتفاوتی اجتماعی شهروندان در حد متوسط رو به بالا بوده و میزان دینداری در حد بالا به دست آمد. در آزمون فرضیههای تحقیق (همبستگی پیرسون) مشخص شد که مولفههای جامعهشناختی با مقدار (155/0-) و دینداری با مقدار (289/0-) رابطۀ معناداری با بیتفاوتی اجتماعی وجود دارد. همچنین تمام مولفههای جامعهشناختی رابطه معناداری با بیتفاوتی اجتماعی داشته و جهت رابطه منفی بوده است. همچنین در آزمون فرضیههای میانجی، مشخص شد که عامل میانجیگر دینداری برای نظام ارزشی، سبک زندگی و سرمایه اجتماعی بر بیتفاوتی اجتماعی شهروندان، نقش تعیینکنندهای داشته است.
اهداف پژوهش
بررسی رابطه بین هنر و دینداری با بیتفاوتی اجتماعی در سبک زندگی شهر گرگان.
بررسی میزان بیتفاوتی اجتماعی در سبک زندگی در شهر گرگان.
سوالات پژوهش
چه رابطهای میان هنر و دینداری با بیتفاوتی اجتماعی در گرگان وجود دارد؟
بیتفاوتی اجتماعی تا چه اندازه در سبک زندگی مردم گرگان وجود دارد؟
Social indifference is defined as a state in which witnesses and observers do not participate in helping people who are in an emergency situation and in dire need of help, and pass by it with indifference and indifference (Hosseini et al.). 2014: 136) This indifference in interest, indifference in behavior, indifference in voting is considered as one of the social phenomena that has been recognized and generalized in the culture of most countries of the world in the form of a social issue. Rosenberg (1955) argues that individuals' withdrawal and disregard for the environment, discouragement and alienation from social issues lead to emptiness among individuals in society. In this article, the community of social indifference in Gorgan is explained. The research method is quantitative research with a practical approach. This research is applied in terms of purpose, because it has been developed with the aim of improving social promotion and strengthening social responsibility.