چکیده:
در سرتاسر حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمدهای ایفا میکردند. در واقع، حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ق تأسیس کرد، حکومتی مذهبی بر پایۀ شاخصهای دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاد دین، روند شکلگیری قدرت را تسریع بخشند. تأثیر و تأثر حاکمان و روحانیون از هم، ساخت بناهای مذهبی، برگزاری آیینهای مذهبی و حمایت یا سرکوب پیروان فرقههای مذهبی دیگر، از طرفی باعث استحکام دولت صفویه گردید و از طرفی، زمینههای فروپاشی و سقوط آن را فراهم آورد. در این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانهای، سیاستهای شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده در برابر مخالفان مذهبی و فکری در این دوران بررسی شده است. مؤلفههای سیاسی- مذهبی دوران شاه اسماعیل دوم بدین قرار است: قلع و قمع صوفیان مداخلهگر در سیاست، گرایش مذهبی شاه به اهل سنت و کاهش فشار بر آنان، تلاش برای کاهش قدرت عالمان شیعه و برخورد مناسب و عاری از تعصبات دینی با کردها. در دوران شاه محمد خدابنده نیز مسائلی با ریشۀ اعتقادی روی داد که شامل این موارد است: سرکوب قلندرهایی که در قالب شاه اسماعیل دوم شورش کردند و سرکوب گروهی از کردها که با حمایت دولت عثمانی علیه دولت صفویه شوریدند.در سرتاسر حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمدهای ایفا میکردند. در واقع، حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ق تأسیس کرد، حکومتی مذهبی بر پایۀ شاخصهای دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاد دین، روند شکلگیری قدرت را تسریع بخشند. تأثیر و تأثر حاکمان و روحانیون از هم، ساخت بناهای مذهبی، برگزاری آیینهای مذهبی و حمایت یا سرکوب پیروان فرقههای مذهبی دیگر، از طرفی باعث استحکام دولت صفویه گردید و از طرفی، زمینههای فروپاشی و سقوط آن را فراهم آورد. در این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانهای، سیاستهای شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده در برابر مخالفان مذهبی و فکری در این دوران بررسی شده است. مؤلفههای سیاسی- مذهبی دوران شاه اسماعیل دوم بدین قرار است: قلع و قمع صوفیان مداخلهگر در سیاست، گرایش مذهبی شاه به اهل سنت و کاهش فشار بر آنان، تلاش برای کاهش قدرت عالمان شیعه و برخورد مناسب و عاری از تعصبات دینی با کردها. در دوران شاه محمد خدابنده نیز مسائلی با ریشۀ اعتقادی روی داد که شامل این موارد است: سرکوب قلندرهایی که در قالب شاه اسماعیل دوم شورش کردند.
خلاصه ماشینی:
مؤلفه هاي سياسي - مذهبي دوران شاه اسماعيل دوم بدين قرار است : قلع و قمع صوفيان مداخله گر در سياست ، گرايش مذهبي شاه به اهل سنت و کاهش فشار بر آنان ، تلاش براي کاهش قدرت عالمان شيعه و برخورد مناسب و عاري از تعصبات ديني با کردها.
با اين حال ، در زمان اين دو شاه صفوي به ويژه شاه اسماعيل دوم ، راهبردهايي تقريبا متفاوت از قبل در برابر شورش هاي مذهبي و اعتقادي مورد نظر قرار گرفت که اگرچه شکاف هايي در نهاد قدرت حاکم به وجود آورد و هم سازي در سياست هاي کلان را مختل نمود، اما موجب اعتمادسازي و نزديکي بسياري از دگرانديشان مذهبي به صفويان گرديد.
الف ) گرايش هاي مذهبي شاه اسماعيل دوم به اهل سنت و کاهش فشار بر آنها در دوران شاهان پيشين صفوي ، اهل تسنن به صورت هدفمند و برنامه ريزي شده در مضيقه قرار مي -گرفتند؛ زيرا دولت صفوي سعي مي کرد از تمايل سني ها به دولت هاي دشمن مانند عثماني ها و ازبکان بکاهد و قدم هاي مهمي در شيعه کردن همۀ ايرانيان بردارد.
شاه اسماعيل دوم ، اگرچه در زمان حکومتش بسياري از مخالفان سياسي خود را از دم تيغ گذراند، ولي يکي از اقدامات مهم و دستاوردهاي اصلي حکومت او -که در صورت به فرجام رسيدن ، مسير تاريخي کشور ايران را دگرگون مي کرد- فرصت دادن به اهل سنت به عنوان دگرانديشان مذهبي بوده است .