چکیده:
زمینه و هدف: مسائل قومی برای برخی کشورها چالشهای متعددی به دنبال داشته و شکل حاد این چالشها یعنی پانایسمها گاهی دولتها را با بحران نیز مواجه ساخته است. از جمله مناطقی که با چالشایسمها رو به رو بوده، غرب و شمال غرب ایران است. عوامل مختلفی در بروز چالشهای قومیتی و به ویژه پانکردیسم در این منطقه تاثیر گذاشته که در این پژوهش به بررسی عوامل خارجی آن پرداخته شده است.
روش: این پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را اساتید گروه علوم سیاسی، علوم اجتماعی و علوم امنیتی دانشگاه علوم انتظامی امین به تعداد 50 نفر تشکیل دادهاند و دادهها با استفاده از پرسشنامه روا و پایا (آلفای کرونباخ 75/0) جمعآوری و با کمک آزمون t مستقل در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها و نتایج: پژوهش نشان داد سه دسته عوامل مرزی، منطقهای و بین المللی در بروز چالش پانکردیسم در این منطقه تاثیرگذار است و عوامل بین المللی با میانگین 83/3 بیشترین تاثیر را دارد.
Background and Aim: Ethnic issues have posed a number of challenges for some countries, and the acute form of these challenges, ie Pan-Islamism, has sometimes brought governments into crisis. One of the areas facing the challenge of Islamism is Iran's west and northwest. Various factors have influenced the emergence of ethnic challenges and especially Pan-Kurdishism in this region.
Method: This is an applied and survey research. The statistical population of the study consisted of 50 faculty members of Political Science, Social Sciences and Security Sciences Department of Amin University of Medical Sciences. SPSS was used for analysis.
Findings and Results: The results showed that three categories of cross-border, regional and international factors have an impact on the development of Pan-Kurdishism in this region and international factors with the mean of 3.83 have the most effect.
خلاصه ماشینی:
عوامل خارجي موثر بر چالش قوميتي پان کرديسم در غرب و شمال غرب ايران رضا پارساي ١، سيدعلي مرتضويان 2 تاريخ دريافت : ٩٨/٠٤/٠٨ تاريخ پذيرش : ٩٨/٠٥/١٢ چکيده زمينه و هدف : مسائل قومي براي برخي کشورها چالش هاي متعددي به دنبال داشته و شکل حاد اين چالش ها يعني پان ايسم ها گاهي دولت ها را با بحران نيز مواجه ساخته است .
کردهاي ايران که در بيست سال گذشته حوادث گوناگوني را پشت سر گذاشته اند، همواره به دنبال مشارکت بيشـتر در حيـات سياسـي، اجتمـاعي و اقتصـادي جامعـه بـوده و خواهـان استفاده از فرصـت هـاي بيشـتر در نظـام ملـي کشـور هسـتند، امـا بـه دلايـل مختلـف امکـان مشارکت مناسب اين قوم صورت نگرفته اسـت و طبيعـي اسـت کـه اگـر راه هـايي از طريـق نهادهاي مشارکتي براي بيان خواسته هـا نباشـد، تجلـي مشـارکت بـه شـکل خشـونت اتفـاق خواهد افتاد(سـاجدي و امجـديان ، ١٣٨٩، ص ٦٧).
در قـرن نوزدهم و بيستم ابتدا در اروپا و سپس در آسيا و افريقا و جنبش هاي سياسي پيدا شـد کـه بـا آوردن اين پيشوند بر سر نام يکي کشور يا نژاد يا دين خود را نامگذاري کردند و هدفشـان گردآوردن مردم هم نژاد يا هم زبان يا هم دين ، به نام يک ملت يا امت يا نژاد، در يک واحد قدرت ملي يا دولت بوده است (آشوري، ١٣٨٧، ص ٧٨).
اين بحث نه تنها از سـوي آن هـا بـه عنـوان نتيجه خود به خودي و سازوکار کاهش قدرت دولت ملـي و تضـعيف نقـش آن در عرصـه داخلي و بين المللي مطرح ميشود، بلکه موارد گوناگون حرکت هاي قوم گرايانـه در اواخـر قرن بيستم نيز شاهدي براي رشد قوم گرايي و هويـت هـاي قـومي قلمـداد مـيشـود.