چکیده:
پژوهش حاضر به دنبال تحلیل و بررسی فناوری های نوین زیستی با محوریت فناوری های حوزه باروری بر کودکان در سراسر جامعه بشری از جمله ایران است. در این راستا از رویکرد کیفی و روش اکتشافی و تحلیل اسنادی استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که رشد و توسعه در عرصه فناوری های زیستی-باروری منجر به موارد زیر می گردد. یک- انتقال و تجارت ژن در راستای دستیابی دولت ها به ژن های برتر یا تداوم آن ها و نابودی ژن های انسانی دیگر. دو- تولید انسان های دو یا چند رگه، یا جنین تشکیل شده از اجزاء ژنتیکی غیرمتشابه و در نتیجه نابودی تنوع های نژادی و ژنتیکی. سه- صادر کردن یا وارد کردن جنین انسانی شبیه سازی شده و در نتیجه عادی سازی تجارت انسان، یکسان سازی انسان ها. چهار- دستکاری ژنتیکی و تولید مثل مشترک در بین انسان و حیوان. پنج- ایجاد بازارهای سیاه در عرصه اقتصاد غیررسمی برای خرید و فروش کالاهای زیستی (سلول ها، تخمک، اسپرم و...). شش- تعیین الگوی ژنتیکی کودکان از قبل و تولید فرزند با ژنوتیپ دلخواه. هفت- تبعیض جنسی در شبیه سازی. هشت- تولیدمثل افراد مجرد-همجنس باز. نه- جایگزین کردن افراد در حال مرگ. ده- سقط و نقض حق بر حیات کودکان در دوران جنینی برای دستیابی به سلول های بنبادین. چنین تحولاتی منجر به ابهام و آشفتگی در زمینه های ساختاری و معنایی مرتبط با کودکان می شود. ابهام معنایی و ساختاری منجر به بروز خشونت سیستماتیک و خشونت معنایی علیه کودکان گردیده و روز به روز تشدید می شود؛ مخاطب چنین خشونت هایی نیز همه کودکان فعلی جامعه حتی کودکان بالقوه و کودکانِ آینده که در شرایط تداوم چنین وضعیتی متولد خواهند شد، هستند.
This study seeks to analyze new biotechnologies with a focus on fertility technologies on children throughout human society, including Iran. In this regard, a qualitative approach and exploratory method and documentary analysis have been used. The results show that growth and development in the field of reproductive biotechnologies leads to the following: 1. Gene transfer and trade in order for states to acquire or maintain superior genes and to destroy other human genes. 2. Production of two- or multi-linear humans, or embryos composed of dissimilar genetic components and in The result of the extinction of racial and genetic diversity. 3- The export or import of simulated human embryos and the consequent normalization of human trade, the homogenization of human beings. 4- Genetic manipulation and joint reproduction between humans and animals. 5 - Creating black markets in the field of informal economy for buying and selling biological goods (cells, eggs, sperm, etc.). 6- Determining the genetic pattern of children in advance and producing a child with the desired genotype. 7- Sex discrimination in simulation. 8- Reproduction of single people-Homosexuals. 9- Replacement of dying people. 10- Abortion and violation of the right to life of children during the embryonic period to obtain stem cells. Such developments lead to ambiguity and confusion in the structural and semantic contexts associated with children. Semantic and structural ambiguity leads to systematic violence and semantic violence against children and is intensifying day by day; the target of such violence is all the current children of the society, even the potential children and future children who will be born in the continuation of such a situation.
خلاصه ماشینی:
بايد توجه داشت که درمان ناباروري درصورتي که اسپرم زوج يا تخمک زوجه و رحم زن سالم باشند نياز به مداخله شخص سوم و اهداء نيست و باروري آزمايشگاهي با گامت هاي خود زوج ، خواه لقاح داخل رحمي ٢٣ و خواه لقاح خارج رحمي انجام ميشود که از نظر شرعي و آثار حقوقي نيز مشکلي به وجود نميآورد و کودک متولد شده حقوق و هويتي مشابه با ساير کودکان که به صورت طبيعي به دنيا ميآيند خواهد داشت .
اين روند از طرف کليه جوامع اسلامي از جمله ايران نيز کاملا پذيرفته شده است و هيچ مناقشه اي در مورد آن وجود ندارد اما در برخي موارد يکي از زوجين يا هر دو توانايي ايجاد گامت (سلول جنسي ) را ندارند و يا از نظر ساختاري ، رحم زن امکان بارداري ندارد؛ در چنين شرايطي تنها راه حل درماني براي اين دسته از زوجين استفاده از روش اهداي گامت (اسپرم يا تخمک )، اهداي جنين و اهداي رحم است .
٥- باروري مصنوعي و اصل گمنامي بايد توجه داشت که روش هاي باروري مصنوعي از جمله اهداء تخمک و اسپرم ، اهداء جنين و رحم ، علاوه بر تداوم نسلي بيماري ها و مسائل ژنتيکي ، نقض در حقوق کودک همانند نسب ، ارث ، محرميت وغيره منجر به ابهام و مناقشه در بهره مندي کودک از پدر و مادر نيز ميشود.