چکیده:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی تأثیر رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی _ ناج) و رویکرد درمانی هیجانمدار برافزایش صمیمیت و کاهش دلزدگی زناشویی زوجهای دارای تعارضات زناشویی بود. روش:این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوجهایی بود که در سال 1397- 1398 به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعهکنندگان تعداد 24 زوج که به دلیل تعارضات زناشویی به این مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازی آزمودنیها، ملاکهای ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی به سه گروه (هر گروه 8 زوج) که دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است گمارش شدند. پس از اجرای پیشآزمون برای گروه آزمایشی بافتنگر هر زوج 10 جلسه و گروه آزمایشی هیجانمدار هر زوج 9 جلسه رواندرمانی انجام گرفت. پرسشنامههای مورداستفاده شامل مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تحلیل دادهها و فرضیهها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر» و نرمافزار SPSS استفاده گردید. یافتهها: نشان داد اثربخشی رویکرد هیجانمدار در افزایش صمیمت زناشویی، بهصورت معناداری (001/0p) بیشتر از رویکرد بافت نگر است؛ اما میان دو رویکرد در کاهش «دلزدگی زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد همچنین یافتهها نشان داد اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجانمدار در «دلزدگی زناشویی» ثبات و پایداری زمانی بیشتری دارد. نتیجهگیری: رویکرد هیجانمدار در مقایسه با رویکرد بافت نگر اثربخشی مؤثرتری در افزایش صمیمت زناشویی نشان میدهد و اثربخشی دو رویکرد در کاهش دلزدگی زناشویی یکسان است اما باگذشت زمان رویکرد بافت نگر در بهبود دلزدگی زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
The aim of the present study was to compare and evaluate the effectiveness of Contextual Therapy fair-centered (CT) (based on Ivan Böszörményi-Nagy) and Emotion-Focused Therapy (EFT) on increasing Marital Intimacy and reducing Marital Burnout in couples. The method was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all couples who in 2017-2018 referred to the Sanam private office of counseling and psychological services (under the supervision of the Psychology and Counseling Organization of Iran) in the city of Urmia. Among them, 24 couples who have referred to this center due to marital conflicts, after matching the subjects and the criteria for entering and leaving the research, were purposefully selected and randomly assigned to three groups (Eight pairs in each group), which are two experimental groups and one control group. After performing the pretest, the Contextual Therapy group were performed 10 sessions and Emotion-Focused Therapy was 9 for each pair. The questionnaires used included Walker and Thompson's intimacy scale and Pines 's Burnout Scale. To analyze the data and hypotheses, the statistical test method of “repeated measurement variance analysis” and SPSS software were used. Findings showed that the effectiveness of Emotion-Focused Therapy in increasing intimacy was significantly (p Conclusion: In comparison Emotion-Focused Therapy a more effective effect in increasing intimacy and the effectiveness of the two approaches in reducing marital burnout is the same,but in the long run, the Contextual approach has shown better therapeutic stability in improving Marital burnout.
خلاصه ماشینی:
: پژوهش حاضر مقايسه و بررسي اثربخشي تأثير رويکرد درماني بافت نگر انصاف محور )مبتني بر نظ ريه بوزورمني _ ناو( و رويکرد درماني هيجانمدار برافزايش صميميت و کاهش دلزدگي زناشويي زووهاي داراي تعارضات زناشويي بود.
جامعه آماري شامل همه زووهايي بود که در سال ١٣٩٧ ١٣٩٨ به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختي خصوصي زير نظر سازمان نظام روانشناسي در شهر اروميه مراجعه داشتند از ميان مراجعه کنندگان تعداد ٢٤ زوو که به دليل تعارضات زناشويي به اين مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازي آزمودنيها، ملاکهاي ورود و خروو پژوهش به شيوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفي به سه گروه )هر گروه ٨ زوو( که دو گروه آزمايشي و يک گروه گواه است گمارش شدند.
پژوهش )وکيليان و بستان،١٣٩٦( و )فيروزي و غفاري، ١٣٩٣( نشان داده است که زوجدرماني هيجانمدار به طور معناداري موجب افزايش صميميت زناشويي در گروه آزمايش مي گردد و يافته هاي )حامدي، شفيع آبادي، نوابي نژاد و دلاور، ١٣٩٢( نيز نشان داد درمان هيجانمدار برافزايش ميزان صميميت و خرده مقياسهاي آن مؤثر بوده است .
بحث و نتيجه گيري هدف پژوهش حاضر مقايسه و بررسي اثربخشي تأثير رويکرد درماني بافت نگر انصاف محور )مبتني بر نظ ريه بوزورمنيناج( و رويکرد درماني هيجانمدار برافزايش صميميت و کاهش دلزدگي زناشويي زوجهاي داراي تعارضات زناشويي بود.
Predicting Change in Marital Satisfaction Throughout Emotionally Focused Couple Therapy.
Journal of Marital Therapy Family, 41(3):27691 Dankoski, M.
Contextual Therapy for Family Health: Clinical Applications: Routledge.
Journal of Marital and Family Therapy, 39(2), 148162.
Journal of Marital and Family Therapy, 39(2), 148162.
Journal of Marital and Family Therapy, 39(2), 148162.