چکیده:
کنش هایی نظیر اعتراض، اغتشاش، شورش غالباً در اثر اموری چون، نابسامانیها و ناکامیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... شکل میگیرند. این کنشها که گاهی مسالمت آمیز و گاهی همراه با تخریب و تضعیف امنیت عمومی می باشد، نوعاً در راستای اعلام نارضایتی از وضع موجود و با هدف تقابل با حاکمیت و یا تغییر آن صورت می گیرد. اگر چه بسترهای پدیدآورنده سه مقوله یادشده یکسان است، اما از نقطه نظر جرم شناختی ماهیتی واحد دارند، همچنان که نگاه قانون در مورد آنها متفاوت است. بدین توضیح که تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز اساساً جرم نیست، بلکه حقی قانونی و مشروع است. امروز ناآرامی و آشوبهای اجتماعی شهری، با وجود شرایط حساس سیاسی و اجتماعی کشور از جمله مسائل عادی و متداول تلقی میشود، در جوامع مختلف، معمولاً آن را نشانة مردم سالاری و فضای باز سیاسی به شمار میآورند.
خلاصه ماشینی:
محققان بسياري نيز در جهت شناخت و احاطه علمي و مديريت چنين اوضاع و احوالي تلاش ميکنند، اما آنچه در اين فرايند مايه نگراني است ، اين است که از يک سو آثار زيانبار اجتماعي و امنيتي آشوب و شورش براي نظام سياسي حاکم و از سوي ديگر آسيب هاي احتمالي ناشي از برخورد ناموزون عوامل و نهادهاي قانوني مأمورکنترل و مديريت آن ، ميتواند خود زمينه ساز گسترش بحران و استمرار آن در گذر زمان شود.
رفتار انحرافي زماني به وجود ميآيد که به نظر پارسنز و ساير محققين اين نحله ، سه عامل ذيل وجود داشته باشند: ١-آموزش ناکافي اعضاي جديد در زمينه نظام اجتماعي(نقص و ضعف فرايند اجتماعي شدن ) ٢- فشار نقش اجتماعي يا صدمات ناشي از برعهده گرفتن در نقش متفاوت که ناشي از تلاش براي قراردادن فرد در نقش معين در نظامي است که او نيازهاي ديگري و در چنين وضعي مي - تواند به بيماريهاي روحي و عصبي منجر شود که به واسطه تعارض بين شخصيت فرد و نقشي 4 که جامعه در چارچوب ارزش ها به او محول کرده ايجاد ميشوند که در نهايت گوشه گيري يا بروز حالت تهاجم (خشونت ) درشخص را به همراه دارد.
در نتيجه چون اين اهداف به آرمان هاي اصلي زندگي همه افراد (فقير و غني) تبديل شده ، آن کس هم که دسترسي به ابزارهاي مشروع ندارد تحت فشار جامعه براي دستيابي به آنها از ابزار نامشروع استفاده ميکند.