چکیده:
بر اساس منابع تاریخی آتشکده آذرگشنسب یکی از سه آتشکده مهم ساسانیان بوده است. جایگاه این آتشکده در منابع پهلوی گنزک ذکر گردیده که اعراب آن را شیز میگفتند و این آتشکده تا قرن چهارم هجری روشن بوده است. بر اساس منابع تاریخی و پژوهشهای باستانشناختی، مشخصشده که شیز همان تخت سلیمان کنونی است. تخت سلیمان بعد از قرن پنجم هجری، به مدت دو قرن بهکلی فراموش میشود، بهطوریکه در منابع تاریخی هیچ اشارهای به این محل نشده است، اما در دورۀ ایلخانی، این محل دوباره مورد توجه قرارگرفته و کاخ شکاری در آن احداث میشود. در این دوره به تخت سلیمان، ستورلیق، سورلوق و یا سغورلوق میگفتند که بیشتر تحولات تاریخی تخت سلیمان دورۀ اسلامی نیز مربوط به همین زمان است. پس از دورۀ ایلخانی، در زمان شاهان اوایل صفوی، از این محل بهعنوان شکارگاه شاهی استفاده میشده و در همین دوره، این محل به تخت سلیمان معروف میگردد. با تغییر پایتخت صفویان و دور شدن تخت سلیمان از مراکز حکومتی، این مکان از رونق افتاده و برای همیشه در تاریخ سیاسی ایران فراموش میشود.
According to historical sources, Azargoshnesb fire temple was one of the three important Sassanid fire temples. The location of this fire temple is mentioned in Pahlavi Ganzak sources, which the Arabs called Shiz, and its fire temple was lit until the fourth century AH. According to historical sources and archaeological research, Shiz is the current Takht-e Soleiman. Takht-e Soleiman is completely forgotten for two centuries after the fifth century AH. so that in the historical sources there is no mention of this place, but in the reign of Ilkhanate, this place was considered again and a hunting palace was built in it. In this period, Takht-e Soleiman, is referred to as Storliq, Surluq, or Soghorluq and most of the historical developments of Takht-e Soliman in the Islamic period are related to this time. After the Ilkhanate period, during the early Safavid kings, this place was used as a royal hunting ground and in the same period, this place is known as the Takht-e Soleiman. With the change of the Safavid capital and the departure of Takht-e Soleiman from the centers of government, this place was marginalized and forgotten forever in the political history of Iran.
خلاصه ماشینی:
تخت سليمان بعد از قرن پنجم هجري، به مدت دو قرن به کلي فراموش ميشود، به طوريکه در منابع تاريخي هيچ اشاره اي به اين محل نشده است ، اما در دورٔە ايلخاني، اين محل دوباره مورد توجه قرارگرفته و کاخ شکاري در آن احداث ميشود.
در سال ۱۹۷۱ م کلاوس شيپمن ، متون قديمي را که سابقا توسط محققين براي شناسايي تخت سليمان مورد استفاده قرار گرفته بود، بازبيني و با نتايج کاوش هاي هيأت آلماني، مقايسه کرده و به اين نتيجه رسيد که فقط تخت سليمان ميتواند شيز باشد (٥٧-١٩٧١٣٠٩,Schippmann).
از لحاظ تاريخي، نخستين اشاره رشيدالدين به سقورلوق در فصلي از کتاب است که در مورد تولد غازان خان (ايلخان هفتم ) صحبت ميکند که در ۲۰ ربيع الاول ۶۷۰ هجري در مازندران به دنيا آمد، در سال ۶۷۳ هجري، وقتي غازان ، سه ساله بود، با پدرش ارغون که بعدها حاکم خراسان شد، به ديدار پدر بزرگش ، آباقاخان ، در قنغور النگ رفت .
بعد از فوت آباقاخان در ۶۸۰ هجري، باوجود اين که او در خراسان بود، به نظر ميرسد، ارغون ، با بلوغان خاتون و غازان ، ارتباط خود را حفظ کرد و احتمالا هر دوي آنها، بيشتر اوقات در سقورلوق ميماندند.
احمد قمي، يک بار ديگر به صورت ؛ اردوگاه تابستاني سلطنتي در تخت سليمان و سورلوق ، به تخت سليمان اشاره کرده که مربوط به گزارش هاي سال ۹۵۱ هجري، در طول حکومت شاه طهماسب اول ، پسر شاه اسماعيل است (قمي،۳۱۲:۱۳۵۸).