چکیده:
استقرار خلافت اموی در منطقه شام وضرورتهای اجتماعی آن قلمرو، سبب گردید تا سیاستهای اجتماعی خلفا با توجه به واقعیات جامعه معاصر آنان تنظیم شود. در شامات افزون بر تنوع نژادی و قومی موجود، جماعات اهل کتاب حضور داشتند و به سبب توانمندیهای اجتماعی و اقتصادی، عاملی تاثیرگذار در معادلات جامعه به شمار می رفتند. تعیین الگوی روابط بین حکومت و گروههای اهل کتاب و بررسی سیاست های خلفای اموی در ارتباط با اهل ذمه شامات مهم به نظر میرسد. حال این پرسش مطرح است که خلفای اموی در مواجهه با اهل ذمه شامات به ویژه مسیحیان چه سیاستی در پیش گرفتند؟ یافته های این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی فراهم آمده است نشان می دهد که دو الگوی اساسی سیاست تسامح و مدارای مذهبی و اعمال محدویت ها خاص در مقاطعی بر مناسبات کلی حکومت امویان با اهل ذمه، یعنی مسیحیان حاکم بوده است.
The Umayyad Caliphate adjusted its social policies in the Levant region according to the situation and necessities of the society. The economic and social influence of People of the Book (ahl al-kitab) in a society with a wide range of racial and ethnic diversity was crucial. The Umayyad's policies toward the Christian society in the Levant can shed light on the pattern of relationships between the government and the People of the Book during this period. In this article, we try to study these policies by the descriptive-analytical method. The result shows that Umayyads established two types of policies on dhimmis: tolerance and sanction.
خلاصه ماشینی:
الگوی سیاسی تسامح و مدارا ( اعمال حقوق اجتماعی و آزادی های مدنی ) گرچه مدارای دینی با مسیحیان ذمی در عصر خلفای اموی فراز و فرودهایی داشت ، به نظر برخی از محققان ، به سبب آزادی کامل دینی اهل ذمه در این دوره ، رواداری و تساهل سخت افزایش یافت .
سیاستی که برخی از خلفای اموی در مواجهه با اهل ذمه در پیش می گرفتند، به علاؤە شرایط اجتماعی جامعه ، زمینۀ لازم را برای ورود اهل ذمه در دستگاه خلافت اموی فراهم می کرد، به طوری که فرزندان برخی کنیزان مسیحی دربار، به موقعیت های اداری مهم دست می یافتند (ابن رسته ، ۲٥۷؛ الخربوطلی ، ۱۲۸) و این امر در گسترش فرهنگ مسیحی در جامعه اموی موثر بود: در دوره خلافت عبدالملک ، مسیحی ثروتمندی در شهر ادسا کلیسای معظم و مجللی به احترام حضرت مریم ، حضرت عیسی و محلی برای تعمید به احترام تصویر مسیح بنا کرد.
با آنکه سیاست معاویه اغلب همسویی با مسیحیان بود و زمینه حضور آنان در دستگاه خلافت از زمان وی هموار شده بود، گاهی بنا به شرایط سیاسی و مذهبی حاکم بر جامعه شام و برای نمایش دینداری و پایبندی به اسلام ، دستوراتی خلاف میل مسیحیان صادر می کرد؛ چنانکه در زمان خلافتش درصدد برآمد تا کلیسای یوحنا را به مسجد دمشق الحاق کند، اما مسیحیان ایستادگی و با استفاده از نفوذ خود در ساختار حکومت ، جلوگیری کردند و معاویه هم منصرف شد.