چکیده:
کارگردانی و هدایت بازیگر در تصویر نسبت به نمایش، از اندازه کمتری برخوردار است و متفاوت است. در حقیقت به دلیل نوع برخورد با مخاطب که گستره ارائه آنهاست با یکدیگر اختلاف ایجاد میکنند. برای تحقیق در این گستره باید هر دو (نمایش، تصویر) جداگانه بررسیشده تا به تفاوتها پی برده شود و این در بدن و بیان و کادر شکل میگیرد و هدایت آنها در جاهایی یکسان و در بسیاری متفاوت است. آموزش و شناسایی جایگاههای برخورد این دو گستره نیازمند دانش و تجربهی فراوان و تحلیل و چالش و کاوش است تا بتوان در این دو گستره به خطا نرفت.
خلاصه ماشینی:
همانند اینکه: شاید پیش از نظریه پردازی چون استانیسلاوسکی بسیاری از بازیگران وجود داشتند که به صورت ناخوداگاه از راهکار او برای رسیدن به نقش و ایفای آن استفاده می کردند و این مسئله براستی برای همه ما پوشیده است اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که استانیسلاوسکی توانست تا مجموعه تجربیات و علوم شناخته شده توسط خود را به کار گیرد و پیروان او در آمریکا توانستند با تکامل بخشیدن به دستاورد او و شیوه مند کردن فنون بازیگری، شیوه بازیگری متد را به وجود آورند که هم در تئاتر و هم در سینما بعنوان مهمترین و موفق ترین روش تربیت بازیگر مطرح گردید.
(گلدبرگ، 1388: 302) 3- اهمیت هدایت صدا 3-1- موزش هدایت صدا برای نقش تجربه شخصی که در این زمینه داشتم در راستای گفته های استاد دکتر مسعود دلخواه این بود که برای ایجاد شخصیت (کاراکتر) باید دقت فراوان داشت، زیرا ممکن است به سرعت به تیپ نزدیک شود تا شخصیت، برای این منظور، بیان از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است، اینکه شما قرار باشد نقش افراد مختلف از دیدگاه حسی و شغلی را بازی بکنید و آن ها را در قالب شخصیتی متفاوت از خود و از فرم های آوایی یا بدنی که تا به حال دیده شده نشان دهید نیاز به هدایت صدا می باشد.