چکیده:
تحرک اجتماعی یکی از موضوعات مهم در حوزه اجتماعی است که با توجه به پیامدهایی که در سطح خرد و کلان به دنبال دارد از گذشته مورد توجه بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است. از اینرو در این مقاله به تبیین جامعه شناختی سهم سرمایه اجتماعی در تحرک اجتماعی پرداخته شده است. روش پژوهش پیمایش و تکنیک گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری آن شامل شهروندان بالای 35 سال شهر شیراز میباشد که از این جامعه 395 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شدهاند. در این پژوهش جهت بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر تحرک اجتماعی از نظریه بوردیو استفاده شده است. بر این اساس سرمایه اجتماعی در سه بعد اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی و پیوند گروهی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین تحرک اجتماعی در میان جمعیت نمونه کمتر از حد متوسط میباشد(75/1). همچنین در میان مولفههای سرمایه اجتماعی میانگین اعتماد اجتماعی کمتر از سایر مولفهها بوده است(06/2). بین سرمایه اجتماعی و تحرک اجتماعی همبستگی معنیدار و مثبت وجود داشته است. در میان ابعاد سرمایه اجتماعی بین مشارکت اجتماعی و تحرک اجتماعی همبستگی معنیدار مشاهده نشد ولی بین اعتماد اجتماعی و پیوند گروهی با تحرک اجتماعی همبستگی معنیدار و مثبت نشان داده شد. همچنین در میان متغیرهای فردی و جمعیتی بین سن، تحصیلات، وضعیت فعالیت، منطقه مسکونی، وضعیت مهاجرت و تحرک اجتماعی رابطه معنی دار مشاهده گردید. مقدارr2 نشان داد که 47 درصد تغییرات تحرک اجتماعی به وسیله متغیرهای مستقل وارد شده در معادله رگرسیونی تحلیل قابل تبیین میباشد.
Social mobility is an important subject in the social domain and has been the focus of considerable investigation among scholars as it entails significant consequences both on macro and micro levels. Therefore, this essay aims for a sociological explanation of social capital’s contribution in shaping social mobility. The research method is survey while questionnaires are used as a means of data collection. The statistical population consists of Shirazi citizens of 25 years of age and older, of whom 395 persons are selected using the Cochran's formula. Bourdieu's theory is used to study the effects of social capital on social mobility. Accordingly, social capital is examined across three dimensions: social trust, social participation and collective cohesion. Our results indicate that the mean social mobility among the sample population is less than average (1.75). Also, among the average components of social capital, social trust ranks lowest (2.06). There is a significant and positive correlation between social capital and social mobility. In terms of social capital’s dimensions, there exists a significant and positive correlation between social trust and collective cohesion with social mobility, whereas no significant correlation between social participation and social mobility is detected. As for personal variables, there is a significant relationship between age, education, activity status, residential area and social mobility. The r2 value shows that 47% of the variations in social mobility can be explained by the independent variables entered in the analysis.
خلاصه ماشینی:
تحرک اجتماعي، اصطلاحي در دانش جامعه شناسي است که به حرکت افراد و گروه ها بين موقعيت هاي اجتماعي و اقتصادي مختلف اطلاق ميشود (رفيع پور، ١٣٩٢: ٥٤) و ناظر به تغييرات وضعيت تعلق طبقاتي افراد در جوامع بوده و زمينه ها، علل و انواع اين تغييرات را مطالعه ميکند.
جدول (١٠): تحليل واريانس متغيرهاي وضعيت تأهل و تحرک اجتماعي (رجوع شود به تصویر صفحه) منطقه مسکوني / چنانکه در جدول شماره (١١) از طريق تحليل واريانس (F) نشان داده شده است بين منطقه مسکوني و تحرک اجتماعي رابطه معنيدار وجود دارد.
جدول (١٥): ميانگين گروه هاي مختلف تحصيلي در زمينه تحرک اجتماعي (رجوع شود به تصویر صفحه) قوميت / چنانکه اطلاعات جدول شماره (١٦) از طريق تحليل واريانس ( F) نشان ميدهد بين قوميت و تحرک اجتماعي تفاوت معنيدار وجود ندارد.
جدول شماره ١٨: رابطه بين وضعيت مهاجرت و تحرک اجتماعي (رجوع شود به تصویر صفحه) تحليل رگرسيون چند گانه ١ مقدار ضريب تعيين در جدول شمار (١٩) نشان ميدهد که در خصوص تحرک اجتماعي ٤٧ درصد تغييرات به وسيله متغيرهاي مستقل وارد شده در تحليل قابل تبيين ميباشد و ما بقي به ساير عوامل مربوط ميشود که در اين پژوهش سنجيده نشده است .
در بخش تحليل و آزمون فرضيات نتايج تحقيق نشان داد بين سرمايه اجتماعي و تحرک اجتماعي با استفاده از سطح معنيداري(sig) و ضريب پيرسون (r) همبستگي معني دار وجود دارد و در نتيجه فرض H١ مبني بر وجود رابطه ميان دو متغير مورد تاييد قرار گرفت .