چکیده:
در زمان ما بیماریهای فراوانی حقوق و روابط همسری را تحت تاثیر قرار میدهند که عمده آنها در دو دسته کلی «اختلال جنسی» و «امراض مقاربتی» قابل طبقهبندی هستند. اختلال جنسی به معنی نابسامانی در قوه جنسی شخص و مفهومی مقابل سلامت جنسی٥ است. این اصطلاح کلی سه نوع اختلال را شامل میگردد این سه عبارتاند از: اختلال عملکرد جنسی٧(نظیر میل جنسی کمکار یا پرکار و زودانزالی یا دیرانزالی)، اختلال انحراف جنسی١(نظیر خودارضایی یا همجنسگرایی) و اختلال هویت جنسی. مقصود از بیماریهای مقاربتی٣ بیماریهایی هستند که از طریق تماس یا فعالیت جنسی به دیگری منتقل میشوند. بیماریهای مقاربتی مصادیق متعددی دارد که بعضی از آنها مشترک میان زن و مرد و بعضی دیگری اختصاصی هر یک از آنان است. شمار بیماریهای مقاربتی به صورت تدریجی در حال افزایش است و نمیتوان فهرست کاملی از آنها را معرفی کرد. این بیماریها بهلحاظ ماهیت ویروسی و میکروبی که باعث انتقال آن میگردد به ویروسی (مانند ایدز و هپاتیت)، باکتریایی (مانند سوزاک و سیفلیس) و انگلی (مانند شپش شرمگاهی) طبقهبندی شدهاند. در این مقاله بعد از ذکر اقوال و مبنای فقها در مسئله،دنبال بررسی ظرفیت های فقه و اصول شیعه در ارائه راه حلهای تعدی وتسری فسخ نکاح از عیوب وارده در روایات به عیوب و بیماریهای جدید صعب العلاج هستیم.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: فسخ نکاح، عیوب منصوصه، عیوب جدید، موجبات تعدی و تسری حکم بخش اول: کلیات الف) احكام ضررى و حرجى بيمارىهاى جديد در روابط همسرى در صورتى كه روابط زناشويى به علت ابتلاى يكى از زوجين به نوعى بيمارى، مخاطرهآميز يا مشقتبار گردد، اين وضعيت باعث سلب تكليف طرفين در ايفاى وظايف زناشويى مىگردد.
٣. در مورد جُبّ (مقطوع بودن آلت تناسلى)، با توجه به عدم برخوردارى زن از حق طلاق، تنها راه انحلال نكاح براى وى فسخ است و اگر در فرض مجبوب بودن زوج، همسرش از حق فسخ برخوردار نباشد، در اين صورت وى متضرر خواهد شد و ضرر هم در شريعت مقدس اسلام نفى شده است.
با توجه به اينكه اين دو ملاك در بعضى عيوب و بيمارىهاى جديد عيناً به صورت شديدتر و قوىتر وجود دارد، حكم فسخ به آنها قابل تسرّى خواهد بود.
بخش چهارم: موارد امكان فسخ نكاح «فسخ نكاح»،داراى قواعد ويژهاى است كه با احكام خيارات در قراردادهاى مالى يكسان نيست،لذا در فقه و قانون مدنى براى آن موجبات و عواملى را در نظر گرفتهاند كه با وجود آن موجبات،حق فسخ تحقق پيدا مىكند كه در مجموع،به سه عامل مىتوان اشاره كرد:«عيب،تدليس و تخلّف از شرط صفت»و مبناى فسخ نكاح در اين سه مورد،جلوگيرى از زيان همسرى است كه حق فسخ براى او شناخته شده است؛مثلا:همسرى كه فريب خورده يا ندانسته با ديوانهاى ازدواج كرده است،مىتواند ازدواج را به هم بزند؛زيرا لزوم و غير قابل فسخ بودن اين نوع ازدواج،موجب زيان او خواهد بود.