چکیده:
از مهمترین مسائل سیاسی کشور در آغازین سالهای شکلگیری انقلاب اسلامی، حملۀ عراق به ایران است که سرانجام بهدلیل مشکلات اقتصادی و نظامی ایران و قدرتگیری عراق بهواسطۀ حمایت بینالمللی، با قبول قطعنامۀ598 ازسوی ایران پایان یافت. اهمیت پذیرش قطعنامه و پایان جنگ، لزوم بررسی نقش تصمیمگیرندگان در این زمینه را طلب مینماید. برهمین مبنا، نوشتار پیشرو درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایۀ منابع کتابخانهای و مصاحبه، به نقش مجلس شورای اسلامی در تصمیمگیری درخصوص پایان جنگ بپردازد. پرسش اصلی این است که مجلس شورای اسلامی چه نقش و تأثیری در نحوۀ تصمیمگیری ایران در پذیرش قطعنامۀ 598 بر عهده داشته است؟ یافته پژوهش نشان میدهد وجود نهادهایی چون رهبری، شورای عالی دفاع و دولت با اختیارات ویژه در سیاست خارجی، شرایط حساس برهۀ زمانی و محرمانه بودن تصمیمات، کندی روال تصمیمگیری در مجلس بهواسطۀ ویژگیهای ساختاری و همچنین انفصال بین مجلس و نهادهای ذینفوذ در بررسی موضوع، زمینۀ تأثیرپذیری مجلس از تصمیمات اخذ شده دیگر نهادهای سیاسی را فراهم نمود
In the early years after the culmination of the Islamic Revolution, Iraqi invasion of Iranian territory was one of the most important political challenges for the newly established government. Due to Iran’s economic and military problems and empowerment of Iraq through international support, the war came to an end when Iran had to accept UN Resolution 598. To understand the importance of accepting the UN resolution and termination of the war, one should investigate the role of decision-makers. On this basis, this work - through a descriptive-analytical method and based on library sources and interviews - intends to study the role of the Islamic Consultative Assembly (Iranian Parliament) in making decision to end the war. The principal question of the study is: What role and influence did the Iranian Parliament have in decision-making for Iran’s accepting of UN Resolution 598? Findings of this study indicate that such power institutions as the Leader’s Office, Supreme National Security Council, Iranian government with special authority in foreign policy, critical conditions at the time, confidentiality of the top decisions, slow process of decision-making in the Parliament due to its structural features, and disunion between the Parliament and influential institutions related to the issue paved the ground for the Parliament to be impressed by the decisions made at the other political institutions.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصـلي ايـن است که مجلس شوراي اسلامي چه نقش و تأثيري در نحوة تصميم گيري ايران در پذيرش قطعنامۀ ٥٩٨ بر عهده داشته است ؟ يافته پژوهش نشان ميدهد وجود نهادهايي چون رهبري، شوراي عـالي دفاع و دولت با اختيارات ويژه در سياست خارجي، شرايط حسـاس برهـۀ زمـاني و محرمانـه بـودن تصميمات ، کندي روال تصميم گيري در مجلس به واسطۀ ويژگيهاي ساختاري و همچنين انفصال بين مجلس و نهادهاي ذينفوذ در بررسي موضوع ، زمينۀ تأثيرپذيري مجلس از تصميمات اخذ شـده ديگر نهادهاي سياسي را فراهم نمود.
ازايـن رو مسأله آن است که مجلس شوراي اسلامي چه نقش و تأثيري در نحـوة تصـميم گيري ايـران در پذيرش قطعنامه بر عهده داشته است ؟ فرضيه ايـن تحقيـق بـر ايـن امـر اسـتوار اسـت کـه اختيارات رهبري در مسألۀ پذيرش جنـگ يـا صـلح ، وظـايف و اختيـارات واگـذار شـده از سوي اين نهاد به شوراي عالي دفاع و دولت در خصوص مسائل جنگ و همچنين شـرايط و مقتضيات خاص برهه زماني، زمينه را براي کم رنگ شـدن اثرگـذاري مجلـس و در نتيجـه ١١٦ تصميم پذيري آن فراهم نمود.
بسياري از نمايندگان خاتمه جنـگ را منـوط بـه خروج عراق از سـرزمين هاي اشـغالي و عـذرخواهي ايـن کشـور بـه جهـت آغـاز جنـگ و همچنين پذيرش پرداخت غرامت ميدانستند و معتقد بودند مجلس شوراي اسلامي نبايد بـه هيچ مقامي در کشور اجازه قبول آتش بس را بدهـد؛ ضـمن آنکـه برخـي از نماينـدگان نيـز علاوه بر مخالفت با صلح و حضور هيئت هاي ميانجي در ايران ، معتقد بودند که هـيچ راهـي جز پيروزي در جنگ و هيچ مذاکره اي تا سقوط رژيم صدام قابـل پـذيرش نيسـت .