چکیده:
امروزه، کسبوکارهای هوشمندی فناوری در ایران در فروش خدمات خود ناکام مانده و بهتبع آن در کسب سود که هدف نهایی هر کسبوکاری است، شکست خوردهاند.از همین رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی دلایل ناکامی این کسبوکارها در فروش خدماتشان است. این پژوهش، کیفی بوده و در آن، از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شده است. بدین منظور، مدل کسبوکار استروالدر بهعنوان مدل مفهومی انتخاب شد و3 جزء اصلی آن بهمنظور فراهم نمودن سؤالات مصاحبه، مورداستفاده قرارگرفت. پسازآن، بامالکان کسبوکارها بهمنظور بررسی دیدگاههایشان در خصوص دلایل ناکامی مدلهای کسبوکار هوشمندی فناوی در کشور مصاحبه انجام شد. سپس، تحلیل هر مصاحبه از طریق بررسی خطبهخط و بابهرهگیری از نرمافزار کیفی ماکسکیودی ای انجام شد. براساس تحلیل محتوای کیفی یافتهها، مدل کسبوکار هریک از کسبوکارهای موردمطالعه استخراج و بهمنظور ارزیابی مدلهای کسبوکار با کاربرد معیارهای استروالدر، از طیف لیکرت استفاده شد. در هرکدام از کسبوکارها، معیارهای«اثربخشی کانال»، «یافتن مشتریان جدید بهطور پیوسته»و «مشارکت مشتری درفرایند خلق ارزش»ضعیفترین معیارها شناخته شدند. دلایل ضعف کسبوکارها در این معیارها، در دو محور عرضه (ضعف در بازاریابی، تخصص و مهارت، هزینه، رقبا، محتوا، فرهنگ سازمان) و تقاضا (ضعف در سطح کلان و خرد) شناسایی شدند.
Technology Intelligence Businesses in Iran have failed to sell their services and have been unsuccessful to make a profit which is the ultimate goal of any business. Therefore, the present study seeks to identify the reasons for the failure of these businesses in selling their services.This study is qualitative and deals with the pathology of technology intelligence business models by deductive content analysis. The Osterwalder Business Model was chosen as the conceptual model and its main three components were used to preparethe interview questions. The focus of the interview questions was on examining the attitudes of the respondents about the reasons for the failure of the technology intelligence business models. The analysis of each interview was done by using Maxqda qualitative software. Based on the qualitative content analysis of the findings, the business model of each sample was extracted and Likert scale was used to evaluate the business models using the Osterwalder’s criteria including "channel effectiveness", "finding new customers consistently" and “customer participation in the value creation process" which were identified as the weakest. Then, the reasons for poor performance in the indicated criteria in two areas of supply (marketing, expertise, skill, cost, competitors, content, organizational culture) and demand (weakness at the macro and micro levels) were described.
خلاصه ماشینی:
بر اســاس يافته هاي محقق ، تابه حال در ايران آسيب شناسي کســب وکارهاي خدمات هوشمندي فناوري انجام نشــده اســت و ازآنجاييکه مدل کسب وکار ميتواند عامل مهمي در شکست کسب وکار باشــد؛ بنابراين ، پژوهش حاضر به دنبال شناســايي و آسيب شناســي ارزش پيشــنهادي، مشتريان و کانال هاي ارتباطي در کســب وکارهاي موردمطالعه است ، چراکه ازنظر اســتروالدر٤ (٢٠٠٤)، لمبرت ٥ (٢٠٠٨) و جانســون ٦ (٢٠١٠) اين ســه جزء پايه و اساس ســاير اجزاء مدل کسب وکار بوده و به خلق ارزش منجر ميشوند.
با توجه به اينکه دلايل ناکامي مدل هاي کسب وکار هوشمندي فناوري در کشور به طور جامع و عميق موردبررسي قرار نگرفته است و در اين خصوص نظريه اي کاربردي وجود ندارد، لذا به منظور يافتن دلايل شکســت و ناکامي اين کســب وکارها در فروش خدماتشان ، با توجه به ماهيت موضوع ، از روش تحليل محتواي کيفي با رويکرد قياســي بهره گرفته شده است .
مرحله اول : شناسايي اجزاي مدل هاي کسب وکار موجود هوشمندي فناوري در ايران با توجه به يافته هاي حاصل از تحليل محتوا بوم مدل کســب وکار در سه محور ارزش پيشنهادي، مشتريان و کانال در هر کسب وکار موردمطالعه به تفکيک ارائه شده است .
بر اساس مصاحبه هايي که با اين افراد انجام شــد، علاوه بر مدل شــرکت هاي منتخب ، يک مدل به عنوان نمونه و مدل پيشنهادي کسب وکارهاي هوشمندي فناوري ارائه شده است (شکل ٦).