چکیده:
دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهمترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاشها برای تحول در آن، با گفتمان «دولت مستقل منظم» توسط مَلکَم خان در دورۀ ناصرالدین شاه صورتبندی شد و به سرانجامی نرسید و در حد طرح باقی ماند، اما این ایده بهجا ماند که بدون داشتن دولتی قدرتمند، نمیتوان متجدد بود. این ایده، در گفتمان مشروطه نیز وارد شد و اگرچه مشروطه به دنبال تحدید دولت بود، اما، در دل خود ایدۀ دولت مقتدر را داشت و با ناتوانی در ایجاد آن، و آشفتگیهایی که پس از مشروطه ایجاد شد، دولت مطلقۀ رضا شاه بر سر کار آمد، که روندی معکوس در ایجاد دولت مطلقه بود. این مقاله با در نظر داشتن روش گفتمانی، به دنبال یاسخ به این پرسش است که چرا فرآیند تحول دولت در این دوره، معکوس بوده و دولت مطلقه به جای پیش از مشروطه، پس از آن برآمد و مهمترین نتیجهای که به دست آورده آن است که یکی، ناقص بودن فرایند دولت سازی نوین در عصر ناصری و دیگری ناتوانی مشروطیت در دولتسازی، علیرغم داشتن ابزار آن از جمله قانون اساسی، دلایل این فرآیند معکوس بوده است.
خلاصه ماشینی:
در اين مرحله از تحول که در عصر ناصري شکل گرفت ، ايدة دولت مستقل منتظم ، که به نوعي معادل دولت مطلقۀ اروپايي بود، وارد دستگاه مفاهيم سياسي شد و کساني چون ملکم ، آن را براي ايران پسنديده و حتي شاه نيز با برخي اصلاحات مبتني بر آن موافق بود که البته ، بنا به دلايلي به سرانجام نرسيد و خود، عاملي در راه معکوس شدن فرآيند دولت سازي از مشروطه به مطلقه شد.
يوسف جمالي و بيژني (١٣٩٣) در مقالۀ سير تکويني دولت مطلقۀ مدرن در ايران، بر آن هستند که ، دولت مطلقه ، نوع حکومتي بود که بعد از رنسانس در اروپا ايجاد شد و شکل مدرن آن در ايران در زمان رضا شاه به وجود آمد.
اين گفتمان را بيش از هر چيز ميتوان در انديشه و ايدههاي ميرزا ملکم خان ناظم الدوله مشاهده کرد که در زماني که در دستگاه ناصرالدين شاه حضور داشت ، يکي از مهم ترين ايدهها در مورد دولت ، يعني «سلطنت مستقل منتظم » را ارائه کرد که اين ايده، در تداوم خواست ناصرالدين شاه براي نظم به امور بود و آن را ميتوان پيش درآمد طبيعي دولت مشروطه در ايران دانست .
البته اين را نيز بايد در نظر داشت که جنبش مشروطه در بستر تاريخ سياسي ايران مبين پايان عصر استبداد سنتي و آغاز تکوين ساخت دولت مدرن مطلقه ، بوده است .
بايد در نظر داشت که دولت مطلقۀ رضا شاه، با تمرکز قدرت بالا ايجاد شد، و در عين حال يک از خواسته هاي عمومي اين بود که نيرويي پيدا شود و مراکز پراکندة قدرت را متمرکز کرده و راه جديدي براي ساختار سياسي پيدا کند.