چکیده:
جهان در یک سده اخیر شاهد تحقق اصول و قواعد تعهدآور بینالمللی متضمن حقوقبشر و حقوق بشردوستانه بینالمللی بوده است. یکی از این تضمینات بنیادین، منع مبادرت به قتلهای فراقانونی (قتل هدفمند) است؛ اما در چند دهه اخیر، ایالات متحده و رژیم غاصب صهیونیستی با نقض تعهدات بینالمللی خود، به کرات مرتکب قتل هدفمند به اشکال مختلف شدهاند که از نمونههای جدید این اقدام تروریستی، به شهادت رساندن سپهبد سلیمانی و شهید فخریزاده (محقق علوم هستهای) است. نوشتار حاضر درصدد تحلیل مبانی ای است که رویکرد فراقضایی مزبور به لحاظ نظری و عملی متکی به آن است. با عنایت به اینکه مکتب رئالیسم سیاسی کلاسیک، تحصیل منفعت در چهارچوب قدرت را به هر شکل آن جایز میداند؛ لذا به تعهدات بینالمللی پایبندی نداشته و عملا حقوق بینالملل را تحقیر و آن را طفیل سیاست بینالملل میشمارد. از این رو با مشاهده سنخیت و وحدت ایده (کسب قدرت) فیمابین آنها، میتوان گفت که قتل هدفمند از باب اقناع و مشروعیت، مقوّم بر این مکتب و از منظر عملی، از نمودهای کریه آن است؛ به طوری که در جهان معاصر به عنوان دستاویزی قدرتمند برای تحقق منویات طرفداران این مکتب، ظهور عینی دارد.
In the last century, the world has witnessed the fulfillment of binding
international principles and rules to guarantee human rights and
international humanitarian law. One of these fundamental guarantees is
the prohibition of extrajudicial killings (targeted killings); But in recent
decades, the United States and the Zionist regime, in violation of their
international obligations, have repeatedly committed targeted killings
in various forms, one of the new examples of which is the martyrdom
of General Soleimani and Mr. Fakhrizadeh (a researcher in nuclear
sciences). The present paper seeks to analyze the foundations on
which this extrajudicial approach is based theoretically and practically.
Given that the school of classical political realism allows the pursuit of
profit within the framework of power in any form, it has not adhered
to international obligations. The present paper seeks to analyze the
foundations on which this extrajudicial approach is based theoretically
and practically. Considering that the school of classical political realism
considers the pursuit of profit within the framework of power in any
form, it does not adhere to international obligations and practically
despise international law. Therefore, by observing the authenticity and
unity of ideas (gaining power) between them, it can be said that targeted
killings in terms of persuasion and legitimacy is the basis of this school
and from a practical point of view, it is one of its ugly manifestations.
So that in the contemporary world as a powerful excuse to fulfill the
scripts of the followers of this school, it has an objective appearance.
خلاصه ماشینی:
نقش مکتب رئالیسم سیاسی کلاسیک در تبیین قتل هدفمند (با تأکید بر تأثیرات این مکتب در توجیه قتلهای هدفمند دانشمندان هستهای) بهاءالدین علیاری تبریزی 1 چکیده جهان در یک سده اخیر شاهد تحقق اصول و قواعد تعهدآور بینالمللی متضمن حقوقبشر و حقوق بشردوستانه بینالمللی بوده است.
امثال قتلهای هدفمند در جهان بسیار است، ولی نقطه اشتراک همه آنها، فراقانونی بودن و نشأت گرفته از ارادهای اقتدارگرایانه و جاهطلبانه است، اما آنچه در این میان از اهمیت بالایی برخوردار میباشد، شناخت اصول و مبانی نظری است که طرفداران قتلهای هدفمند برای توجیه منافع و مصالح مورد ادعای خود اظهار میدارند.
» (میرمحمدی، ۱۳۸۹، ۱۳۵) تعالیم این مکتب ریشه در افکار نظریهپردازان تفوقخواهی چون «توسیدید» 2 ، «چانکایا یا کایوتیلیا» 3 ، «نیکولا ماکیاولی» 4 و «توماس هابز» 5 دارد؛ لذا از اینرو توانسته است نقش خود را در حوزه علومی چون سیاست، اقتصاد، روابط بینالملل وحقوق بینالملل برای حفظ برتری قدرت جهت تأمین منفعت، بهویژه در مغرب زمین بسیار پررنگ سازد.
آیا قتل هدفمند ابزاری نوین برای تحقق منویات طرفداران مکتب مذکور میباشد یا خیر؟ با عنایت به اینکه مکتب رئالیسم سیاسی کلاسیک، کسب قدرت و تحصیل منفعت را بنیان تعالیم خود میداند، لذا بهنظر میرسد این مکتب، دارای اتحاد هدف و غایت با قتل هدفمند باشد؛ از این رو تدقیق در خصوص تعاملات فیمابین آنها، هدف این پژوهش است.
حال با شناخت این نکته مهم که قتل هدفمند هیچ جایگاهی به جهت اعتبار و وجاهت در اسناد بینالمللی متضمن حقوقبشر و اصول و قواعد حقوق بینالملل ندارد؛ لذا در این مقال، باید درصدد شناسایی مبانی نظری بود که در حوزه فلسفه سیاسی میتواند مقوم و توجیهکننده قتل هدفمند باشد.