چکیده:
در این مقاله به تحلیل افسانة روز چهارشنبه از مثنوی هفتپیکر نظامی بر طبق نظریّة ژیلبر دوران پرداخته شده است. از آنجایی که یکی از ویژگیهای نظریة علمی، پویایی و جلورونده بودن آن است، نگارنده در این مقاله به الگویی تازه رسیده است. با توجّه به الگوهای ارائه شدة ژیلبر دوران، گاهی محور متنی در منظومة روزانة تخیّلات قرار دارد، گاهی در منظومة شبانة تخیّلات و گاهی نیز در متنی میان منظومهها حرکتی رفت و آمدی وجود دارد. از نظر وی در حالت ایدهآل باید هر دو منظومه در یک متن وجود داشته باشد، امّا در این داستان به موردی برمیخوریم که بسیار جالب توجّه است و آن زمانی است که منظومة شبانه تبدیل به منظومة روزانه میشود. بهنظر میرسد ژیلبر دوران به چنین موردی برخورد نکرده؛ زیرا در تقسیمبندی وی نمیتوان چنین موردی، یعنی مبدّل شدن منظومهای را به منظومة دیگر یافت.
In this paper the Wednesday story from Nezami’s Haft Peikar has been analysed based on the Gilbert Durand theory. The analysis of mentioned story, have lead to extending the Gilbert Durand theory to a more comprehensive framework as such scientific theories have dynamic and extendable characteristics. According to the Gilbert Durand’s patern, sometimes the main course of text is about the daytime imagination and sometimes it is about the nighttime imagination and sometimes alters between both of them. From Durand’s point of view, in the ideal situation both clusters must be in the text. But in this story we encounter an interesting and prominent situation and that is when nighttime cluster turns into daytime cluster. It seems that Durand has not encountered such situation, because in his categorization we cannot find such a category of transforming one cluster to another.
خلاصه ماشینی:
براي روشن شدن مطلب راجع به هر نماد توضيحي مختصر ضرورت دارد؛ نمادهاي ريخت حيواني خود را به سه صورت نشان ميدهند: نخست به صورت شکل حيواني، مانند: شير، گرگ و غيره؛ دوديگر به صورت شکل حيوانات تخيلي، مانند: اژدها، ديو و غيره؛ سه ديگر به صورت تصاوير کائوتيک که بنابر نظر ژيلبر دوران، شکل عقلي شدة تصوير حيواني است ، تمام تصاويري که حرکت ، جوشيدن، گرما، خروشيدن و مانند اين ها را نشان ميدهند زير مجموعۀ تصوير کائوتيک يا آشوبناک قرار ميگيرند.
بنابر نظر ژيلبر دوران، شکل هاي گوناگون از تصاوير زمان در دو خوشه قرار ميگيرد؛ يکي منظومۀ روزانۀ تخيلات که در سطرهاي پيشين بيان شد و ديگري منظومۀ شبانۀ تخيلات؛ در اين منظومه نيز تمامي تصاويري که توليد ترس ميکنند بار ديگر تکرار ميشوند، با اين تفاوت که همه چيز به گونه اي تلطيف و تقريبا تهي از ترس ميشود.
ژيلبر دوران براي نشان دادن بهتر اين دو منظومه و موشکافي بيش تر تصاوير تخيل ، در قلب منظومۀ روزانه ساختاري به نام «ساختارهاي ريخت پريشي يا قهرماني » و در دل منظومۀ شبانه دو ساختار به نام «ساختارهاي ترکيبي يا دراماتيک » و «ساختارهاي اسرارآميز يا آنتي فرازتيک » را قرار ميدهد.
همان طور که در سطرهاي بالا به آن پرداخته شد، هر دو ابر ساختار در داستان ماهان نظامي وجود دارد، اما آنچه که اين داستان را از اين منظر ميتواند برجسته کند زماني است که منظومۀ شبانه تبديل به منظومۀ روزانه با ارزشگذاري منفي ميشود.