چکیده:
انتقال قرارداد به وضعیتی گفته میشود که در آن، موقعیت قراردادی یکی از طرفین به شخص ثالثی که نسبت به قرارداد موضوع انتقال، بیگانه تلقی میشود، انتقال مییابد. انتقال قراردادهای بالادستی نفتوگاز با توجه به شرایط خاص این قراردادها و پیروی آنها از اصول حقوق عمومی در کنار قواعد حقوق خصوصی میبایست با در نظر گرفتن چالشهای این انتقال انجام گیرد. پژوهش پیشرو با تأمل در مقررات جاری و مطالعۀ جامع متون علمی تاکنون چالشهای مهمی، همچون تعهد به رعایت قوانین خاص دولت میزبان، تأثیر شخصیت طرف قرارداد در عملیات بالادستی نفتوگاز، مشکلات ناشی از مالکیت عمومی منابع نفتوگاز، اقتضائات تولید صیانتی و ازدیاد برداشت، ضرورت انتقال دانش و فناوری، رعایت الزامات زیستمحیطی و محدودیتهای مربوط به نظم عمومی در انتقال قراردادهای بالادستی نفتوگاز را شناسایی و مورد بحث قرار داده تا پیشاپیش در تنظیم اینگونه قراردادها در نظر گرفته شود.
The assignment of a contract is referred to as the situation where the contract status of one of the parties is transferred to a third party that is considered alien to the contract being assigned. Given the specific conditions of oil and gas upstream contracts, and their compliance with public law principles besides the rules of private law, the assignment of such contracts should be taken into account considering their inevitable challenges. Focusing on the current regulations and conducting a comprehensive study of scientific texts, the present study identifies and discusses important challenges such as the commitment to comply with the host government's specific laws, the effect of the contract party's personality at the oil and gas upstream operations, the problems caused by the public ownership of the oil and gas resources, the requirements for an efficient and well-planned production, the need for transfer of knowledge and technology, compliance with the environmental requirements and public order restrictions in the assignment of the upstream oil and gas contracts with the aim to observe these considerations during the assignment of such contracts.
خلاصه ماشینی:
پژوهش پيش رو با تأمل در مقررات جاري و مطالعۀ جامع متون علمي تاکنون چالش هاي مهمي، همچون تعهد به رعايت قوانين خاص دولت ميزبان ، تأثير شخصيت طرف قرارداد در عمليات بالادستي نفت وگاز، مشکلات ناشي از مالکيت عمومي منابع نفت وگاز، اقتضائات توليد صيانتي و ازدياد برداشت ، ضرورت انتقال دانش و فناوري، رعايت الزامات زيست محيطي و محدوديت هاي مربوط به نظم عمومي در انتقال قراردادهاي بالادستي نفت وگاز را شناسايي و مورد بحث قرار داده تا پيشاپيش در تنظيم اين گونه قراردادها در نظر گرفته شود.
در واقع ، دولت ميزبان مي تواند براساس اصل قدرت عمومي که يکي از اصول حقوق عمومي است و به دليل ماهيت خاص نفت وگاز که برابر قانون اساسي کشور ما در شمار انفال قرار دارد، خارج از قانون حاکم بر قرارداد، قواعد خاصي را بر شرکت منتقل اليه اعمال کند که اين مورد چالشي بزرگ براي شرکت منتقل اليه خواهد بود ( ,Buchheit .
مسئلۀ انتقال فناوري در قراردادهاي نفت وگاز براي دولت هاي ميزبان به موضوعي مهم تبديل شده است که در صورت انتقال قرارداد، اين تعهدات بايد توسط شرکت انتقال گيرنده نيز انجام گيرد و احراز توانايي مالي و فني شرکت منتقل اليه ، ممکن است به چالشي اساسي براي دولت ميزبان تبديل گردد (٢٠١١٣٥,Grismore).
(Buchheit,1993:23) يکي ديگر از چالش هاي بسيار مهم پيش روي طرفين قراردادهاي بالادستي نفت وگاز در صورت انتقال قرارداد، رعايت نظم عمومي دولت ميزبان خواهد بود.