چکیده:
دربارهٔ مفاد بایدها و نبایدها مطلق و بایدهای اخلاقی، نظریاتی عرضه شده که در اینجا به سه نظریه مهمتر پرداخته شده است:1) مفاد باید، ضرورت بالغیر برآمده از ارادهٔ فاعل است؛2) مفاد باید، ضرورت ادعائی و جعلی است؛3) مفاد باید، ضرورت بالقیاس است؛ نظریه سوم مورد قبول نوشتار حاضر است؛ زیرا دیدگاه نخست ضرورت قبل از ارادهٔ را پاسخ نداده و نظریه دوم دچار لغوّیت است. دیدگاه سوم بایدها را بر هست ها مبتنی میداند به این نحو که باید اخلاقی از رابطه فعل فاعل مختار با کمال مطلوبش انتزاع میشود.
خلاصه ماشینی:
ضرورت حقیقی و واقعی میان علت و معلول است، مثل رابطه میان فعل و نتیجهٔ آن، مثل غذا خوردن و سیر شدن که چون غذا خورد علت سیر شدن است، بین این دو ضرورت بالقیاس برقرار است و همین "ضرورت " را ازاینجا میگیریم و در مورد رابطهٔ میان فاعل و غذا خوردن قرار میدهیم؛ یعنی رابطهٔ امکانی بین فاعل (علی) و غذا خوردن را مصداق این رابطه ضروری میانگاریم؛ ی) این جعل و قرارداد لغو و بیهوده نیست؛ زیرا بر اساس رابطه، بین غذا خوردن و سیرشدن (تأمین نیازهای بدن) تنظیم شده است؛ یعنی –مثلاً-علی چون فهمید میان غذا خوردن و سیر شدن (تأمین نیازهای بدنی او) رابطه علّی و معلولی وجود دارد و سیرشدن نیز مطلوب اوست، برای رسیدن به آن هدف و مطلوب کاری کرده که انجام فعل غذا خوردن ترغیب شود و آن را انجام دهد و لذا گفت: باید غذا بخورم.
نقد و بررسی نظریه دوم نکات قابلتوجه در نظریه دوم چند چیز است: 1- ضرورت مورد نظر در " باید " و"نباید " جعلی و قراردادی است، نه کشفی؛ یعنی عقل آن را کشف نمیکند، بلکه جعل میکند؛ 2- این جعل بر اساس یک کشف است؛ یعنی کشف رابطه علی و معلولی میان فعل (غذا خوردن) و نتیجه (سیر شدن) و یا هر فعل و نتیجه اخلاقی آن، و همین کشف به کمک عوامل دیگر – که بدانها اشاره میگردد – پشتوانه یک جعل است؛ عوامل دیگر: الف- رابطه امکانی بین فعل و فاعل مختار.