چکیده:
پژوهش حاضر با هدف سنجش تطبیقی چرایی و چگونگی نقش گروههای مرجع در سطوح ساختی و کنشی در برساخت کیفیت زندگی شهری و با بهرهمندی از رویکرد نظری تلفیقی جامعه شناختی و روش ترکیبی همزمان؛ از جامعه آماری مناطق 10 و 17 شهرداری شهر تهران، به شیوههای نمونهگیری خوشهی فضایی و G power، تعداد 315 خانوار را انتخاب و پیمایش نموده تا واریانس کیفیت زندگی ساکنان مناطق مزبور را توصیف و نقش مستقیم و غیرمستقیم گروههای مرجع را در برساخت کیفیت زندگی شهری آنان تطبیق و تبیین نماید. یافتههای کیفی گونههای خاصی از گروههای مرجع را طبقهبندی نمود و تفاوتهای کالبدی بسیار متمایز کنندهی را در فضای شهری نشان داد و یافتههای کمی پژوهش هم نشان میدهد، اولویت ساکنان محلهی هاشمی (منطقه 10)، در انتخاب گروههای مرجع، به طور عمده سنتی و مذهبی و محله یافتآباد (منطقه 17)، اقتصادی و مدنی است. میانگین کیفیت زندگی این دو محله به دلیل تفاوت گروههای مرجعشان، تفاوت معنیداری دارند. از طرفی ساکنان محلههای پژوهشی که براساس متغیرهای زمینهی، زیستی و ارتباطیشان، گروه مرجع خویش را انتخاب کردند، ابعاد ذهنی و عینی کیفیت زندگیشان را براساس الگوها، معیارها و قضاوتهای گروههای مرجعشان برساخت میکنند (سطح کنشی) و از طرف دیگر گروههای مرجع از طریق فضای شهری و کالبدی محلهها، نقش موثری در برساخت کیفیت زندگی شهری دارند (سطح ساختی).
The aim of the present study is to make a comparative assessment of why and how the role of reference groups at the structural and action levels in the construction quality of urban life and using the combined theoretical approach of sociology and the simultaneous combined method From the statistical population of districts 10 and 17 of Tehran Municipality, by sampling methods of spatial cluster and G power, 315 households were selected and surveyed to describe the variance of quality of life of the residents of these areas and the direct and indirect role of reference groups in the construction quality of urban life. Qualitative findings categorize specific species of reference groups and show very distinct physical differences in urban space, and also quantitative research findings show:the priority of residents of Hashemi neighborhood (region 10) in selecting reference groups, mainly traditional and religious and Yaftabad neighborhood (District 17) is economic and civil. The average quality of life of these two neighborhoods is significantly different due to the difference between their reference groups, on the other hand, the residents of research neighborhoods who chose their reference group based on their contextual, biological and communication variables, construct mental and objective dimensions of their quality of life based on the patterns, criteria and judgments of their reference groups (action level) and on the other hand, reference groups through urban and physical space of neighborhoods have an effective role in the construction quality of urban life (construction level).
خلاصه ماشینی:
هم چنين مطالعه نجات (١٣٨٧)، در زمينه اندازه گيري کيفيت زندگي، زبردست (١٣٨٨)، در خصوص بافت شهري و منطقه اي، حاجينژاد و ديگران (١٣٨٩)، در ارتباط با نابرابري هاي کيفيت زندگي در محله هاي شهري ، بررسيهاي پورطاهري و ديگران (١٣٩٠)، در خصوص ارزيابي کيفيت زندگي در نواحي روستايي، مطالعات خادم الحسيني و ديگران (١٣٩٠)، مرتبط با سنجش کيفيت ذهني زندگي در نواحي شهري و پوراحمد و ديگران (١٣٩١)، در زمينه طبقه بندي کيفيت زندگي شهري، شماعي و ديگران (١٣٩٦)، در خصوص ارزيابي کيفيت زندگي در مناطق شهري ، مطالعات زنگنه شهرکي و ديگران (١٣٩٣)، در خصوص تحليل فضايي کيفيت زندگي در سکونتگاه هاي غيررسمي منطقه کلانشهري ، مطالعات شاه حسيني و توکلي(١٣٩٣)، در ارتباط با بررسي شاخص هاي کيفيت زندگي شهري ، هم چنين مطالعات صبري(١٣٧٨)، پاکزاد (١٣٨١)، بهرامينژاد (١٣٨٢)، عباس زادگان و رضوي(١٣٨٥)، رفيعيان (١٣٩٠)، در زمينه سنجش و ارزيـابي کيفيت زندگي و ...
Mental well-being کيفيت زندگي محله هاي هاشمي و يافت آباد از مناطق ١٠ و ١٧ شهرداري شهر تهران و ساکنان آن است که سهم اين عامل را در يک مدل علي و در تعامل با عامل نوع فضا و برنامه ريزي شهري سنجش و بررسي ميکند.