چکیده:
هدف اصلی این مقاله توضیح ابزارهای مختلف حقوقی برای جبران آلودگی زیست محیطی است. با توجه به اینکه از منظر تئوری منفعت عمومی، ابزارهای سنتی حقوقی، مانند مسئولیت مدنی، برای کنترل خطرات زیست محیطی کافی نیست، به برخی مداخلات تنظیمی دولت برای کنترل کارآمدتر این مخاطرات نیاز است. با این حال، ضرورت مداخله دولت برای کاهش خسارات زیستمحیطی، نقش قواعد مسئولیت مدنی را در پیشگیری از بروز این خسارات انکار نمی کند. از این رو، سوالی که مطرح می شود این است که چگونه مقررات مسئولیت و تنظیم میتوانند به طور مشترک برای جبران آلودگی های زیست محیطی به کار گرفته شوند و چگونه این دو بر یکدیگر اثر می گذارند؟ نهایتاً، این سوال باید مطرح شود که کدام یک از قواعد مسئولیت برای داخلیکردن خطرات زیست محیطی کارآمدتر است؟
The main idea of this paper is to explore different legal instruments in addressing environmental pollution. Given that from the public interest theory, traditional instruments such as tort and liability rules are not sufficient to control environmental damages, we need some forms of government regulation. However, the need for government intervention does not deny the role of private solutions in preventing environmental harms. Therefore, the question arises how liability rules and regulation can jointly deploy to mitigate the environmental risks and how they influence each other? Finally, it should be asked that which of liability rules is more efficient for internalizing environmental externalities.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، سؤالي که مطرح ميشود اين است که چگونه مقررات مسئوليت و نظام تنظيمي ميتوانند به طور مشترک براي جبران آلودگيهاي زيست محيطي به کار گرفته شوند و چگونه اين دو بر يکديگر اثر ميگذارند؟ نهايتا، اين سؤال بايد مطرح شود که کدام يک از قواعد مسئوليت براي درونيکردن خطرات زيست محيطي کارآمدتر است ؟ واژگان کليدي: حقوق محيط زيست ، مسئوليت مدني، تنظيم گري، خسارات زيست محيطي ، آلودگي هاي زيست محيطي ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Email: E_shams@pmail.
حال ، به سؤال اصلي اين مقاله برميگرديم ، اينکه چگونه حقوق ميتواند به داخليسازي خسارات زيست محيطي کمک کند؟ مسئلۀ مهم اين است که آيا مخاطرات زيست محيطي بايد در درجۀ اول از طريق تنظيم گري داخلي شود يا به وسيلۀ قواعد مسئوليت با آن ها مقابله شود؟ ۱.
اين سؤال مطرح ميشود که کدام نوع از ابزارهاي حقوقي بايد به منظور ايجاد انگيزه براي يک آلوده ساز جهت پيشگيري از خسارات زيست محيطي مورد استفاده قرار گيرد؟ به طور سنتي، تنها به سه ابزار اشاره شده است .
بنا به اين دلايل ، ممکن است دعواي مسئوليت اقامه نشود و بنابراين ، تنظيم گري (مقررات گذاري ) ايمني براي تضمين اينکه آلوده کنندٔە بالقوه مراقبت هاي لازم و کارآمد را انجام ميدهد، ضروري است (١٧-٢٠١٠:١٣ ,Posner).
به علاوه ، تحت قاعدٔە قصور، زيان زننده تنها مراقبت هاي لازم را که نظام حقوقي از او خواسته است اتخاذ ميکند، اما انگيزه اي براي اتخاذ ساير اقدامات احتياطي که ميتواند خطر خسارت هاي زيست محيطي را کاهش دهد ندارد.