چکیده:
در فرایند تشکیل حکومت صفویه، طریقتی صوفیانه و معنوی با تکیه بر قدرت مریدان خویش نقشی سیاسی و دنیوی ایفا کرده است. حال، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شاه اسماعیل- در مقام مرشد کامل طریقت صفوی- بر چه اساس و طی چه فرایندی توانسته مریدان تحت امر خود در قبایل مختلف را برای جنگ در مقابل سایر مدعیان قدرت بسیج کند، بر آنها پیروز شود و به سوی تشکیل حکومت حرکت نماید؟ بنابراین، پژوهش پیش رو با کاربرد تئوریهای سیاسی ابنخلدون درباره تشکیل حکومتها و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این پرسش بر آمده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که شاه اسماعیل با بهرهگیری از ولایت صوفیانه، موجبات همنشینی سه عامل پیوند قبیلهای درون هر یک از قبایل، پیوند دینی درون هر یک از قبایل و پیوند دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس، توانسته میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کند و به بسیج منابع جهت نبرد بر ضد سایر مدعیان قدرت بپردازد و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که حاصل همنشینی پیوندهای قومی و پیوندهای دینی بوده است، در نهایت با پیروزی بر دشمنان خود موفق به تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند دیرپای صفوی شود.
In the process of establishing the Safavid government, a Sufi and spiritual tariqa, relying on the power of its followers, played a political and worldly role. The main question of this study is that on what basis and during what process Shah Ismail—as the perfect Sheikh of the Safavid tariqa—was able to mobilize his followers in several tribes to fight against other claimants of power, to overcome them, and to move toward establishing the government? Applying political theories of Ibn Khaldun about the development of governments, the present descriptive-analytical study thus seeks to answer this question. The findings show that Shah Ismail, using Sufi walayah, provided the means for the affinity of tribal and religious bonds within each tribe, and religious bonds between all tribes. He was accordingly able to create unity and solidarity among various tribes which were under his command, and to mobilize resources to fight against other claimants of power and finally, by using the aggregated power of these tribes which was the outcome of affinity of the ethnic and religious ties, he managed to defeat his enemies and succeed in establishing the long-lasting, powerful, and central government of Safavids.
خلاصه ماشینی:
حال ، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شاه اسماعیل - در مقام مرشد کامل طریقت صفوی- بر چه اساس و طی چه فرایندی توانسته مریدان تحت امر خود در قبایل مختلف را برای جنگ در مقابل سایر مدعیان قدرت بسیج کند، بر آن ها پیروز شود و به سوی تشکیل حکومت حرکت نماید؟ بنابراین ، پژوهش پیش رو با کاربرد تئوریهای سیاسی ابن خلدون درباره تشکیل حکومت ها و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این پرسش برآمده است .
یافته های پژوهش نشان میدهند که شاه اسماعیل با بهره گیری از ولایت صوفیانه ، موجبات هم نشینی سه عامل پیوند قبیله ای درون هر یک از قبایل ، پیوند دینی درون هر یک از قبایل و پیوند دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس ، توانسته میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کند و به بسیج منابع جهت نبرد بر ضد سایر مدعیان قدرت بپردازد و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که * دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی.
٢. تأکید بر نقش عصبیت دینی در تشکیل حکومت صفوی با وجود واقعیات تاریخی و آراء اندیشمندان فوق ، اندیشمندانی نیز هستند که کل تاریخ ایران پس از اسلام را به شکلی پیوسته در نظر نمیگیرند و تشکیل حکومت صفوی را به مثابه گسستی در زمینه تشکیل حکومت و متفاوت از تشکیل سلسله های حاکم پیش از آن در نظر گرفته و بنابراین ، نه تنها نیروی حکومت ساز صفویه را قدرت حاصل از عصبیت قومی قبایل متحد ترکزبان قزلباش نمیدانند (سیوری، ١٣٩٤: ١٢٨)، بلکه معتقدند که صفویان با استفاده از نیروی پویای یک اندیشه خاص به قدرت دست یافتند و قدرت یابی آن ها در ایران ، حاصل سال ها «تدارک صبورانه ایدئولوژیک » این تشکیلات طریقتی (سیوری، ١٣٩٦: ١٧-١٥) یا به بیان دیگر، حاصل دو سده تبلیغ دقیق و تمام عیار تصوف صفوی (سیوری، ١٣٩٤: ١٤٠) بوده است .