چکیده:
روششناسی فارابی در خوانش فلسفۀ پیشینیانش میتواند منبع الهام عناصر یک روششناسی تفسیری برای فهم و خوانش آموزههای تالیفی خود او و دیگر اندیشمندان کلاسیک فلسفۀ سیاسی باشد. براساس این پیشفرض، هدف مقالۀ پیشرو الهام گرفتن این عناصر روششناختی برای "صورتبندی یک روششناسی تفسیری بهمنظور خوانش فلسفۀ سیاسی کلاسیک"، بهعنوان مسئلۀ اصلی مقاله، است. در این زمینه رهیافت و روش مقاله، تفسیری است و علاوهبر روششناسی فارابی، از روششناسیهای تفسیری معاصر نیز، از جمله اسکینر و اشتراوس، بهرۀ انتقادی برده شده است. پس از بررسی، عناصر و ارکان روششناسی تفسیری موردنظر در سه بخش عناصر برونمتنی (زمینهشناسی)، عناصر درونمتنی (قالبشناسی و محتواشناسی متن)، و عناصر بینامتنی (گاهنگاری و نظامشناسی فکری)، احصا، تبیین و صورتبندی شده است.
Al-Farabi’s methodology in reading his ancestors’ philosophy can be taken as a source of inspiration for attaining the elements of an interpretive methodology for understanding and reading creative ideas of his own and other classical thinkers of political philosophy. Based on this hypothesis, the objective of this paper is to recognize these methodological elements to “form and formulate an interpretive methodology for reading classical political philosophy”, as the main question of the paper. In this regard, the approach and the method of this paper is interpretive and the author has critically exploited Al-Farabi’s methodology as well as contemporary interpretive methodologies including Quentine Skinner’s and Leo Strauss’s. After preliminary examining, the elements of the interpretive methodology have been explained and formulated into three sections: in-text elements (contextology), out-text elements (formology and contentology) intertextual elements (intellectual chronology and intellectual systemology).
خلاصه ماشینی:
همين رويکرد روش شناختي در مقدمۀ رسالۀ تفسيري تلخيص نواميس افلاطون نيز به چشم ميخورد و فارابي در توضيح وجود غموض و رموز در متون فلسفي قدما نشان ميدهد که نبايد متن فلسفي و آراي يک فيلسوف ، بريده از زمينه و محيط فيلسوف (در اينجا به طور خاص : انواع مخاطب و عادات فکري آنها) خوانش شود (الفارابي، ١٩٧٤: ٣٦-٣٥)؛ به گونه اي که حکما در نحوة بيان آراي خود، فهم مخاطب عام (که مبتني بر استقراگرايي غيرعلمي است ) را لحاظ و تأثير مي داده اند (الفارابي، ١٩٧٤: ٣٥).
اما براي محقق معاصر در زير اين عنصر روش شناختي براي مثال مهم است که بداند آن دسته از آثار فارابي که بسته به موضوع تحقيق تفسيري، مورد بررسي است ، پيش از ترک بغداد و تکفير توسط علما (داوري، ١٣٧٤: ٢٣-٢٠) نوشته شده بود يا بعد از آن در دورة حضور در قلمرو حمدانيان در شام و تحت حمايت آنان (شهرزوري، ١٣٦٥: ٣٦٤)، تا بتواند تأثيرات احتمالي شرايط عيني زمينه اي را (مانند حمايت هاي اقتصادي و سياسي، يا وجود خطر تکفير) بر هر اثر و تغيير و تناقض آن تشخيص دهد.
The Foundations of Modern Political thought, Cambridge University Press.
What is Political Philosophy, University Of Chicago Press.