چکیده:
برخی از رفتارهای نابهنجار در سطح اجتماع، ارتباط تنگاتنگی با نظم، امنیت، عفت عمومی وسلامت اخلاقی جامعه دارند که «عدم رعایت حجاب شرعی» در سطح جامعه یکی از مهم ترین این رفتارهاست. در جامعه اسلامی«حجاب»(پوشش اسلامی) یک رفتار بهنجار و رعایت آن یکی از ضروریات دین و از حقوق مسلم جامعه اسلامی است. قانونگذار نیز با درک آثار منفی «عدم رعایت حجاب شرعی» و ضرورت رعایت آن، «عدم رعایت حجاب شرعی در معابر وانظار عمومی»را جرم شناخته وبرای آن مجازات مقرر فرموده است(تبصره ماده ۶۳۸ ق. م. ا)که متاسفانه بسیاری از مشمولان این جرم از وجود آن بی اطلاع هستند. حال با وجود پدیده رایج «عدم رعایت حجاب، ظاهر وپوشش شرعی»در میان افراد جامعه ضرورت آن حس می شود که با این موضوع به نحو علمی برخورد کرده وریشه های آن شناسایی وراهکارهای مناسب ارایه گردد. بنابراین در این تحقیق سعی بر آن است تا برای تحقق اهداف فوق، مساله «حجاب» و«عدم رعایت حجاب شرعی» از دیدگاه های شرعی، فقهی، جامعه شناختی، روانشناختی، جرم شناختی و حقوقی تبیین وتحلیل نماییم.
خلاصه ماشینی:
(قیاسی، ، 1385، ص55)سوالی که مطرح می شود، این است که با پذیرش اصل اباحه و ضرورت توجیه هرگونه ممنوعیت از طریق حقوق کیفری و وجود محدودیتها و اصول نظری، این اصول و مبانی نظري در کجا قرار دارند؟آیا صرف بیان آنها در فلسفه و اندیشهی سیاسی یا حتی فقه اسلامی کفایت می کند یا شناسایی این اصول در متون فرا تقنینی به منظور الزام قانونگذاربه رعایت آنها و پیش بینی ساز و کارنظارتی به منظور تضمین رعایت آن ها ضروری است؟ مهم ترین ساز و کار هر حکومت در پیش روی به حوزه آزادی های شهروندان توسل به ابزار جرم انگاری می باشد.
گذشته از قانون مجازات اسلامی به عنوان هسته ی اصلی نظام عدالت کیفری ایران که برخی رفتارها در حوزه فرهنگ را جرم دانسته است، قوانین دیگر نیز در این زمینه وجود دارند که در زمینه ی نحوه ی پوشش افراد دست به جرم انگاری های گسترده ای زده اند.
به نظر می رسد که وضع ماده ی 638 منظور اصل قانونی بودن جرم ها را به خوبی تامین نمی کند چرا که بر مبنای این اصل، عناوین مجرمانه باید به طور دقیق، صریح و روشن در قانون کیفری پیش بینی گردند تا افراد جامعه تکلیف خود را در رعایت آنچه که نباید از آن عدول نمایند، بدانند.