چکیده:
سرزمین آذربایجان با جغرافیا و تاریخ خاص خود، سالهای متمادی مرکز فرهنگی ایران بود. قبل از اسلام در این سرزمین، زمینۀ فکری رازورزانهای وجود داشت که آثار و بقایای آن در دورۀ اسلامی بهصورت عرفان و تصوف ظهور نمود و تا دورۀ ایلخانی تداوم یافت و بیشتر شد. اینکه بنا به شرایط سیاسی و اجتماعی آذربایجان از قرن پنچم تا هفتم ق کدام گرایش از تصوف، نمود بیشتری در این منطقه داشته، موضوعی قابلبررسی است. یافتهها حاکی از مستعجل بودنِ دولتهای حاکم، آشفتگی سیاسی، عدم ساماندهی اوضاع از سوی عمال دیوانی و ظلم سرداران مغول در دورۀ موردپژوهش است که حاصل آن شکلگیری حرکتهای مردمی و تصوّف متّصف به فتوّت جهت مقابله با بحرانهای سیاسی و اجتماعی مذکور در قالب گروههای اخیان و باباها بوده است. بر این اساس در نیمۀ دوّم قرن هفتم ق، تنۀ اصلی تصوّف آذربایجان را تصوفی شریعتمحور و ظلمستیز شکل داد که در درون خود به نوعی سهروردیه و کبرویه را تبلیغ مینمود و این ویژگی، در تصوّف هیچیک از سرزمینهای ایران دیده نمیشد. مقالۀ حاضر به روش توصیفیتحلیلی، مصادیق جریان فتوت را در آذربایجان تا پایان قرن هفتم ق واکاوی خواهد نمود.
The land of Azerbaijan, with its unique geography and history, has been the cultural center of Iran for many years. Before Islam, there was a mysterious intellectual background in this land; the effects and remnants of which appeared in the Islamic period in the form of mysticism and Sufism and continued until the Ilkhanid period and even increased. This study deems worthwhile due to the political and social conditions of Azerbaijan from the fifth to the seventh centuries (AH), in which the tendency towards Sufism was more prominent. As the findings revealed, the short period of the government, the political turmoil, lack of organizing the affairs by the court officials and the oppression of the Mongol rulers in this period resulted in the formation of popular movements and Sufism, characterized by fotowat (generosity), to confront with the political and social crises. They were organized in Akhian and Baba groups. In the second half of the seventh century (AH), the main body of Sufism in Azerbaijan was sharia-based and anti-oppression Sufism, which propagated Suhrawardiyya and Kabruyeh within itself and this feature was not seen in the Sufism of any other regions of Iran. The present article implemented a descriptive-analytical method to analyze the examples of the Fotowat movement in Azerbaijan until the end of the seventh century (AH).
خلاصه ماشینی:
این فتوتنامهها بهعنوان منابعی مهم، بخش قابل ملاحظهای از ادبیات عامیانة ایران را تشكیل میدهند و با بیانی ساده اعتقادات، افسانهها و آداب و رسوم طبقة عامۀ ایران، خاصه پیشهوران را در روزگاران گذشته تبیین مینمایند که به چند نمونۀ آن میتوان اشاره کرد ازجمله فتوت و فتوت اصناف كه شامل چهارده رساله است و بر اساس نسخههای خطی منحصربهفرد به همراه مقدمه، تصحیح و توضیح مهران افشاری و مهدی مداینی جمعآوری شده و گروههای گوناگون جوانمردان در تاریخ ایران را معرفی مینماید.
صوفیانی كه در رأس گروه یا سازمانی از متصوّفه و یا اصناف قرار داشتند و چهره اجتماعی آنها که همان جوانمردی و فتوت بود بر وجهه عرفانی شأن برتری داشت (كوپریلیزاده، 1/19)؛ اما پس از آن اطلاعات دیگری تا قرن پنجمق در منابع موجود نیست.
آنچه از ترجمة احوال خواجه محمد خوشنام در روضاتالجنان كه تنها منبع در این مورد است، برمیآید، وی مرید اخی فرج زنجانی بود و طریقة سلوك صوفیة محققه را که طریقت فتیان نیز همان بود، اولین بار در آذربایجان انتشار داد.
1 همچنین بر اساس آنچه در متن روضة اطهار آمده میتوان دریافت كه صفویان به ركنالدین سجاسی از بزرگان فتوت و پیرو سلسلة سهروردیه و مریدش شیخ شهابالدین محمود اهری كه به دور از تلاش اهل مقامات، بهواسطة ولایت، صاحب حال شده بود، توجّه داشتند و میخواستند عصارة تصوّف اجتماعی (فتوّت) تبریز را از طریق اهر به اردبیل منتقل كنند.