چکیده:
«هویت» مفهوم مرکزی در تئوریهای کنونی برای بررسی کشورهاست و سیاست خارجی کشورها، با ارجاع به «هویت» توضیح داده میشود. به تعبیر کاستلز، در میان جوامع، «هویت» قدرتساز است. هدف از پژوهش حاضر، طرح این پرسش است که چگونه هویت در سیاست خارجی عربستان مورد استفاده قرار میگیرد؟ فرضیۀ پژوهش بر آن است که عربستان با استفاده از «هویتِ مشروعیتبخش»، «هویتِ مقاومت» و «هویتِ برنامهدار»، سیاست خارجی خود را دنبال کرده است. چارچوب نظری پژوهشِ حاضر براساس نظریۀ هویتیِ ایمانوئل کاستلز، برای تحلیل سیاست خارجی عربستان استفاده شده است. پژوهش نشان میدهد عربستان سیاست خارجی خود را با استفاده از: مفاهیم تکفیر؛ رجوع به گذشته؛ نهاد دینیِ برگرفته از آیین وهابیت؛ ساختار پادشاهی عربستان؛ موقعیت ژئوپلتیک و مبارزه با کانونهای انقلابی در منطقه، دنبال کرده است. در این راستا تلاش این کشور از بدو تأسیس تاکنون در سیاست خارجی، حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای تکفیری است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
Identity is the leading concept in contemporart theories for analyzing countries policy, and their policy is described through refering to "identity". According to Castells, "identity" is a power-creator factor in societies. Since 1991, Saudi Arabia has attempted to plan its foreign policy based on three types of identities. The aim of the present survey is to rais the question how identity is used in Saudi Arabian foreing policy. Ghe research hypothesis say that through "legitimacy identity", "resistance identity", and "planned identity", Saudi Arabia follows its foreing policy. The theoretical framework for analyzing Saudi Arabia's foreign policy is Manuel Castells' theory of identity. The research indicates that Saudi Arabia follows its foreign policies through takfiri concepts, referring to the past, religious foundation derived from Wahhabi ideas, royal structure of country, jeopolitical status, and fighting against revolutionary headmasters in the zone. In this regard, since establishment, this country has tried to have army and financial support upon takfiri groups. This study is performed by descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که عربستان سیاست خارجی خود را با استفاده از مفاهیم تکفیر، رجوع به گذشته، نهاد دینیِ برگرفته از آیین وهابیت، ساختار پادشاهی عربستان، موقعیت ژئوپلتیک و مبارزه با کانونهای انقلابی در منطقه، دنبال کرده است.
مقدمه عربستان رشد بازیگران در منطقه را تهدیدی برای هویت خود به عنوان رهبر جهان اسلام میداند، به همین دلیل سیاست خارجی این کشور در راستای هویتی عمل میکند.
در مقالهای دیگر با عنوان «اﻧﮕﺎرهﻫﺎی ﻫﻮﯾﺘﯽ و ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن در ﻗﺒﺎل ﻋﺮاق» مرادی و دیگران (1396) به توضیح این موضوع میپردازند که اغلب تحلیلها پیرامون سیاست خارجی ریاض در قبال دولت جدید عراق، بر مبنای رویکردهای واقعگرایانه شکل گرفته و کمتر به نقش عناصر هنجاری و هویتی توجه شده است.
یافتهها نشان میدهند که سیاست خارجی عربستان در قبال عراق، در واقع از تلفیق انگارههای هویتی این کشور از قبیل عربیت، اسلامِ وهابی، سیستم سیاسی سلطنتی و نفتخیز بودن، شکل یافته که نقش بسزایی در رویکرد آن در مداخله، تغییر وضع موجود و افزایش بیثباتی در عراق داشته است.
جریان سلف، بازتعریف جدیدی بهعنوان هویت برنامهدار از موقعیت عربستان در عرصهی بینالملل است و درپی تغییر و به مثابه ابزاری برای سیاست خارجی عمل میکند که در گفتارهای زیر دنبال میشود: 6-1.
در واقع، عربستان در سالهای اخیر با برخی تهدیدها مانند توازن قدرت با جمهوری اسلامی ایران و تحولات بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا، مواجه بوده است و تلاش میکند با سازماندهی و گسترش حمایت فکری و اعتقادی از گروههای ساختهی خود در مقابل این تحولات، از شدت آن بکاهد (هدایتی شهیدانی و مرادی کلارده، 1393: ص249-250).