چکیده:
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، پنج برنامۀ توسعه به اجرا درآمده که از برنامۀ سوم تأکید بر توسعۀ منطقهای مدنظر قرار داشته است و موضوع پژوهشهای متعددی در سالیان اخیر بوده است. پژوهش حاضر که از نوع فرا تحلیل کیفی بوده، تلاش دارد تا مطالعات صورت گرفته در خصوص نابرابری برنامههای توسعهای در مناطق کشور را بررسی کرده و درعینحال توصیفی فرآیندی از نتایج حاصل از آنها به دست دهد. بررسی تعداد ۱۹ مقاله که در بازۀ زمانی سالهای 1385 تا 1394 انجام گرفته است نشان میدهد تکرار قابل ملاحظهای در روشها، مبانی و نتایج حاصل، وجود دارد و همپوشانی شاخصها، باوجود تفاوت روش، سبب نزدیکی نتایج شده است. همچنین شاهد شکافهای قابل ملاحظه در سطوح توسعه استانها هستیم. نکته قابلتوجه آنکه نتایج نشان از جابهجاییهای حداقلی در میان تعداد محدودی از استانهای کشور در طول سه دهۀ اخیر دارد و بهمرور الگویی تثبیتشده را نشان میدهد که ضمن حکایت از ایستایی نابرابری، تائید کنندۀ الگوی مرکز- پیرامون در برخورداری استانها از شاخصهای توسعه است.
Since the beginning of the Islamic Revolution, five development programs have been implemented and from the third one, the focus has been on regional development which has been the subject of numerous studies in recent years. The present study, which is a qualitative meta-analysis, tries to examine the studies on the inequality of development programs in the regions of the country and at the same time to give a process description of the results obtained from them. An examination of 19 papers conducted between 2006 and 2015 shows that there is a significant repetition in the methods, foundations and results, and the overlap of the indicators, despite the differences in the method, has led to the closeness of the results. We are also considering significant gaps in the development levels of the provinces. It is noteworthy that the results show minimal displacements among a limited number of provinces in the last three decades and gradually show a stabilized pattern that, while indicating the stagnation of inequality, confirms the central-peripheral pattern of development indicators in the provinces.
خلاصه ماشینی:
در ماده ١٨٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این گونه آمده است : «در راستای تحقق اصل ٤٨ قانون اساسی، سیاست های کلی در جهت حصول به اهداف چشم انداز و به منظور استفاده متوازن از امکانات کشور و توزیع عادلانه و رفع تبعیض و ارتقا سطح مناطق کمتر توسعه یافته و تحقق پیشرفت و عدالت ، دولت مکلف است در توزیع منابع عمومی و یارانه و سود تسهیلات به نحوی عمل نماید که فاصلۀ شاخص برخورداری شهرستانهای با کمتر از سطح متوسط کشور در پایان برنامۀ چهارم در بخش های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، زیربنایی و امنیتی در هرسال برنامه حداقل ١٠% به سطح یادشده نزدیک تر شده باشد».
سؤالات محوری پژوهش این گونه است : مختصات صوری، ساختاری و محتوایی پژوهش های صورت گرفته در حوزه نابرابری منطقه ای چگونه است ؟ آیا الگویی از نابرابری بر برنامه های توسعه منطقه ای حاکم بوده است ؟ فرآیند توسعۀ طی شدۀ استان های کشور تحت این الگو چگونه است ؟ از آنجاییکه سیاست گذاری منطقه ای به عنوان کوشش آگاهانۀ حکومت برای ایجاد تغییر در توزیع فضایی پدیده های اقتصادی و اجتماعی از قبیل جمعیت ، درآمد، درآمدهای دولت ، تولید کالا و خدمات، تسهیلات حمل ونقل و سایر زیرساخت های اجتماعی مطرح گردیده است ، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی و آگاهی از نقاط ضعف و قدرت آنها اهمیت بسیار زیادی دارد.
جدول ٥- فراوانی مقالات برحسب تکنیک مطالعه {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} - یافته های محتوایی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه عمدتا شاخص های مشترکی را جهت سطح بندی توسعۀ استانهای کشور به کار گرفته بودند که اختلاف نتایج حاصل از تنوع آنها قابل بررسی است .