چکیده:
روش مغناطیس سنجی به دلیل نداشتن اثرات مخرب محیطی یکی از بهترین روش ها در اکتشافات باستان شناسی به شمار می آید. قلعه اورارتویی بسطام با ۸۰ هکتار مساحت یکی از سه قلعه بزرگ اورارتوها در شمال غرب ایران است که در ۹ کیلومتری شهر قره ضیاءالدین در شمال استان آذربایجان غربی واقع شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت بهتر این محوطه با استفاده از دانش نوین و شیوه های جدید بررسی در باستان شناسی بدون کوچک ترین دخالت در محوطه است. پرسش مطرح شده در این پژوهش درخصوص شناسایی معماری اورارتوها در بخش محوطه مسکونی و بخش شرقی قلعه است. این پژوهش با استفاده از روش مغناطیس سنجی به شناسایی ساختارهای زیرسطحی محوطه باستانی قلعه بسطام پرداخته است. به این منظور داده های مغناطیس سنجی در محدوده موردنظر برداشت شده و پس از تصحیحات لازم روی داده ها، نقشه های آنومالی مغناطیسی تهیه گردید. نقشه های حاصل از بررسی مغناطیس سنجی و داده های به دست آمده از گمانه های باستان شناسی نشان دهنده وجود ساختارهای معماری منظم و متراکم در بخش محله مسکونی است. فضاهای معماری درجهت شرقی-غربی و در امتداد هم گسترش یافته اند و از قطعات سنگ در ابعاد بزرگ و متوسط با ملات گل در ساخت آن ها استفاده شده است. ساختار معماری در بخش شرقی شامل بناهای تک واحدی است که احتمالا برای استفاده طبقات پایین جامعه بوده است. در جنوب قلعه بقایای لایه های خاکستر و کف سنگ فرش به دست آمده که نشان دهنده وجود لایه های استقراری اورارتویی است و در سمت غرب قلعه در امتداد رودخانه آغ چای بخشی از بقایای کانال آبرسانی دیده می شود که نشان دهنده استفاده ساکنان از این کانال جهت تامین آب قلعه است که از قطعات سنگ با ملات گل و آهک ساخته شده است.
خلاصه ماشینی:
هدف از انجام این پژوهش شناخت بهتر محوطۀ اورارتویی قلعهبسطام با استفاده از دانش نوین و شیوههای جدید بررسی در باستانشناسی بدون کوچکترین دخالت در محوطه است که در اینراستا مطالعات مغناطیسسنجی میتواند بسیار راهگشا باشد.
بدینوسیله روشهای ژئوفیزیکی جستجویی را که موردنیاز باستانشناسی است با سرعت و بدون تخریب انجام میدهند (امینپور، 1380: 4؛ محمدخانی، 1398: 72-2571)؛ بنابراین میتوان چنین بیان کرد که روشهای ژئوفیزیکی هرکدام بهنوبۀ خود قابلیت زیادی در اکتشافات مواد و ساختارهای باستانی دارند که در شناسایی و بازسازی ساختار معماری مدفون در خاک، تعیین محل، اندازه و عمق آثار باستانی (تشخیص نقشۀ بناهای مدفون، بقایای پیها و دیوارها و تعیین جنس مواد سازندۀ آنها (خشت، آجر و سنگ)، تعیین راهروها، سنگفرش و آجرفرش، تعیین محل آرامگاهها، پلها، تعیین محل و ابعاد معادن باستانی و تعیین محل کورههای مدفون مربوط به ذوب فلزات، تعیین محل کورههای مدفون در مناطق مسکونی برای پخت سفال، بقایای ظروف و اشیاء سفالی، تعیین محل ضخامت خاکهای سوختۀ لایههای خاکستر و خاکهای دستخورده توسط بشر بهکار میروند (محمدخانی و نظیف، 1397: 5؛ امینپور، 1380: 5).
بخشهایی از محدودۀ محلۀ مسکونی قلعهبسطام در قبل از انقلاب توسط هیأت آلمانی بهسرپرستی «ولفرام کلایس» موردکاوش قرار گرفته بود که آثار و بقایای فرهنگی بهدستآمده در این محدوده نشانگر اهمیت محل ازمنظر مطالعات باستانشناسی است.
نظربه اهمیت محوطه و لزوم استفاده از فناوریهای روز دنیا در کاوشهای باستانشناسی، در این پژوهش سعی شده است با کمک بررسیهای مغناطیسسنجی بخشهای از معماری بخش محلۀ مسکونی و شرقی قلعهبسطام مورد مطالعه قرار گیرد.