چکیده:
ذیل آیه 33 سوره اسرا حاوی سلطنت، قدرت و امکان قصاص برای وی دم مقتولی
است که از روی ظلم کشته شده است. گر امکان قصاص حق باشد -نه حکم -ا زآنجاکه
هر حقی چهار رکن «صاحب حق»، «متعلتی حق»» (سبب حق» و (کس ی که حق علیه
اوست» داردء میتوان این چهار رکن حق قصاص را د رآ یه یافت و بررسی کرد.
برخی نتایج مقاله عیارتاند از: حقبودن قصاص و نه صیرف حکمپودن» حقالناسیبودن
قصاص» نبودن حق قصاص برای مقتول و برای ول ی ولی دم» انحلالیبودن آن» جواز
قصاص بدون نضمین دیون مقتول» اس رافنبودن قصاص همه ش رکاء قتل بهشرط پرداخت
فاضل قصاص» تداخل قصاص عضو در قصاص نفس و حرمت قصاص به شیوههای
غیرمتعارف.
Under the verse 33 of the surah Al-Isra` there contains the kingdom, the authority, and the possibility of retaliation for the avenger of the blood of the person killed by oppression. There are four elements for every right: “the owner of the right”, “belonging of the right”, “reason for the right”, and “the person whom the right is against”. If the possibility of retaliation is a right - but not a ruling -, then these four elements of the right of retaliation can be found and examined in the verse. The article found some results including: the retaliation is not only a ruling but also a right; retaliation is the man’s right, retaliation is not the right of the person killed and the guardian of the avenger of blood; the right can be waived; the permission of retaliation without guaranteeing the debts of the killed person; retaliation for all the parties to the murder is not the excess in slaying provided that the difference (fazil) of blood money for retaliation is paid; overlapping of the retaliation for the organ of the body and with the life of the man; and the unlawfulness of uncommon retaliations.
خلاصه ماشینی:
پس از آنکه درابتدای آیه حرمت قتل نفس بیان میشود، در ذیل آن برای ولیّ کسی که مظلوماً کشته شده، سلطنت و قدرت قرار داده شده است که کنایه از امکان قصاص قاتل میباشد؛ درعینحال از اسراف در کشتن نهی میکند؛ زیرا او یاری شده است.
البته برخی معاصران معتقدند درصورتیکه در اطلاق آیه نسبت به اسقاط و عدم اسقاط تردید باشد، دراینصورت باید به آیات و روایاتی رجوع کرد که بر حرمت قتل نفس دلالت میکند و درنتیجه اگر ولیّ دمی که از قصاص گذشت کرده است و شک در سقوط جواز قصاص دارد، قاتل را بکُشد، مرتکب قتل عمد شده، مستحق قصاص است (خویی، [بیتا]، ج2، ص48ـ49).
صاحب حق قصاص، ولیّ دم یا مقتول؟ آیا حق قصاص صرفاً برای ولیّ دم جعل شده است یا ابتدائاً برای خود مقتول است و از مقتول به ولیّ دم او بهارث میرسد؟ آیا خود مقتول نیز سهم و حقی در قصاص دارد یا خیر؟ بحث حاضر مشخص میکند که اگر کسی مجروح شود، آیا میتواند پیش از آنکه بمیرد، قاتل را از قصاص نفس عفو نماید یا این عفو، ابراء مالم یجب و بیفایده است؛ زیرا تا زمانی که نمرده است، قصاص نفس ثابت نیست و وقتی مُرد، این حق بهموجب آیه شریفه برای ولیّ او قرار داده شده است.
گفتنی است برخی فقها به همین آیه برای قصاص همه شرکا تمسک کردهاند؛ همچون صاحب جامعالخلاف والوفاق؛ زیرا در این آیه تفاوتی میان یک نفر و چند نفر نیست و نمیگوید: کسی که مظلوماً کشته شده است، ولیّ دم او درصورتی سلطنت دارد که قاتل یک نفر باشد (سبزواری، 1421، ص553ـ554).