چکیده:
تفکر دربارهی مسائل اخلاقی عرصههای فرافردی که شامل عرصههای بینفردی و جامعهای میشود، میتواند نقاط عزیمت مختلفی داشته باشد. یک نقطهی عزیمت که مورد اقبال بسیاری از جامعهشناسان، روانشناسان، و برخی اخلاقشناسان در ایران قرار گرفته است، مقولهی فردگرایی و جمعگرایی بوده است. اهمیت و ضرورت مفهومشناسی فردگرایی و جمعگرایی، از آن روست که محققان ایرانی، علیرغم استفادهی بسیار از آنها، حداکثر به تعریفی کوتاه از این دو اصطلاح بسنده میکنند. هدف این مقاله، مفهومشناسی فردگرایی و جمعگرایی در ایران است. ابتدا به مرور و بررسی جایگاه فردگرایی و جمعگرایی در نزد شماری از محققان ایرانی میپردازیم، و تحلیل و استنباط خواهیم کرد که با چه شبکهای از مفاهیم پیوند دارند. برجسته بودن خودخواهی و منافع جمعی برای محققان ایرانی در بحث فردگرایی و جمعگرایی، سبب شده شمار قابل توجهی از محققان ایرانی در صدد جستجوی هماهنگی تأکید خود بر عنصر خودخواهی در فردگرایی ــو بعضاً عنصر توجه به منافع جمعی در جمعگراییــ با ایدهها و مفاهیم برخی متفکران غربی همچون توکویل و دورکیم برآیند. حاصل این بخش از مقاله این بوده که دربارهی فردگرایی بین فهم محققان کلاسیک جامعهشناسی و فهم محققان ایرانی عمدتاً تخالف وجود دارد تا توافق.
Thinking about moral aspects of extra-personal areas, which include both interpersonal and social areas, can have diverse starting points. A starting point that has been widely welcomed by many sociologists, psychologists, and some ethicists in Iran is individualism/collectivism. Conceptual analysis of individualism and collectivism is important and needed because Iranian authors, while employing them so much, at most are content with a short definition of them. The goal of this paper is conceptual analysis of individualism and collectivism in Iran. First, I review and investigate how a number of Iranian authors think about individualism and collectivism, and I analyze and infer which web of concepts individualism and collectivism are connected with. Prominence of egoism and collective interests for Iranian authors in discussing individualism and collectivism has led a significant number of Iranian authors to seek to show that their emphasis on egoism in individualism –and, in some cases, emphasis on collective interests in collectivism— is in accordance with the ideas and concepts some Western thinkers such as Tocqueville and Durkheim. I have concluded from this section that concerning individualism there is much more difference than agreement.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که بستر اوليه ي طرح مفهوم فردگرايي ــو به تبع آن ، جمع گراييــ ايده هاي جامعه شناسان کلاسيک همچون توکويل و دورکيم بوده است ، در ايران معمولا در بحث فردگرايي به اين جامعه شناسان ارجاع داده مي شود.
تفاوت دوم اين است که در پژوهشهاي ايراني از جمله محمودي، فردگرايي عمودي به آنچه در نزد تريانديس بوده محدود نميماند بلکه نگرانيهايي که پژوهشگران درباره ي جامعه ي ايران دارند به آن افزوده ميشود.
» اين در حالي است که بحث تريانديس حتا آنجا که ميگويد در فردگرايي عمودي، فرد اهداف فردي را بر اهداف گروهي اولويت ميدهد، در زمينه ي بحث هويت و شخصيت و تعريف 1- cross-cultural psychology ٢- به عنوان مثال نگاه کنيد به : (٢٠١٢) Gelfand &Triandis افراد از خود است .
از آنجا که بستر اوليه ي طرح مفهوم فردگرايي ــو به تبع آن ، جمع گراييــ ايده هاي جامعه شناسان کلاسيک همچون توکويل و دورکيم بوده است ، در ايران معمولا در بحث فردگرايي به اين جامعه شناسان ارجاع داده ميشود.
آن نگراني اين است که فردگرايي خوانده شدن هردوي اين پديده ها (که تشکيل دهنده ي دو معني مذکور فردگرايي هستند) راه را باز کند براي 1- Gudykunst & San Antonio 2- Steven Lukes اين که عده اي بتوانند با رد معاني منفي فردگرايي (خودخواهي و کم /بيتوجهي به منافع جمعي)، معني مثبت آن (استقلال فرد از جامعه و تقدم فرد) را نيز محکوم و رد کنند.