چکیده:
مقاله حاضر به شیوه کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تطبیق دیدگاه دو فیلسوف قدیم (ارسطو) و معاصر(علامه جعفری) در خصوص یکی از اساسی-ترین مباحث در فلسفه اخلاق یعنی آزادی و اختیار پرداخته است. اخلاق فضیلت به عنوان یکی از شاخه های کلی در فلسفه اخلاق بحث از اختیار را به صورت مفصل در ذیل اصول خود گنجانده است. ارسطو به عنوان یکی از سردمداران مکتب اخلاق فضیلت بحث از اختیار را با آگاهی و فضیلتمندی مرتبط می داند و این ها را اموری بههمپیوسته معرفی میکند. علامه جعفری به عنوان یکی از متفکران معاصر نیز در اخلاق شیوه ارسطویی را در پیش می گیرد و مهم ترین مولفههای زندگی فضیلتمندانه را حیات معقول معرفی می کند. پس از بررسی آراء این دو فیلسوف نکات مشترک و متفاوتی بدست آمد. هر جند این دو فیلسوف از مبانی اخلاقی متفاوتی در نظریات خود برخوردارند (یکی طبیعت گرا و دیگری مبتنی بر اخلاق اللهی است) اما در اخلاق فضیلت راه یکسانی را میپیمایند.
خلاصه ماشینی:
هدف این افعال چیست؟ آیا در خود این افعال ویژگی وجود دارد که آنها را متمایز میکند یا اینکه در روند شکل گیری فعل عامل ویژهای وجود دارد؟ و بالاخره آیا در سیر تکاملی نظریات میتوانیم بگوییم یک نگاه کاملتر از دیگری است؟ ارسطو به عنوان فیلسوف دوران باستان به مساله اراده و اختیار پرداخته و در بیان تفاوت کارهای ارادی و اختیاری کوشش فراوان کرده است اما به راستی پس از غروب آفتاب فرهنگ یونانی آیا تفکرات او در میان متفکران دیگر میتوانست تسری یابد.
ارسطو از یک سو به تربیت درست اعتقاد دارد که فردی باید باشد تا به انسان درست عمل کردن را آموزش دهد همچون یک معلم که نوشتن و یا یک پزشک که طریقه سلامتی را یاد میدهد؛ و از سوی دیگر در حیطه اخلاق بر این باور است که باید از فرد فضیلتمند پیروی کرد؛( در اینجا به طور خاص" تطابق عمل با عمل درست" مد نظر نیست چنانکه در وظیفهگرایی آن را مطرح میکند، بلکه "دلیل درست داشتن" است که تعیین کننده است)(Gottlieb, 2009: 100).
اعمال ارادی همان اعمالی هستند که در اخلاق موردبحث قرار میگیرند و اراده شرط فضیلت است چنانکه تا اختیار و آزادی نباشد فضیلتمندی نمیتواند مطرح شود به نظر میرسد که اخلاق فضیلت بدین دلیل پیوند محکمتری میتواند با اختیار و اراده آزاد آدمی داشته باشد چراکه در اخلاق فضیلت انسان با رفتار و منش خود است که شخصیت خود را میسازد و خود را به سمت فضیلت یا رذیلت سوق میدهد و چنانکه ارسطو گفته است تا عملی از سر آزادی و با آگاهی انتخاب نشده باشد نمیتوان به آن عمل برچسب اخلاقی داد.