چکیده:
اگرچه تأسیس حقوقی جلب ثالث حدود یکصد سال است که وارد آیین دادرسی مدنی ایران شده، کمتر به نکات آن پرداخته شده است. با اینکه نوعی وابستگی میان دعوای اصلی با دعوای طاری در همۀ موارد دعاوی طاری دیده میشود، ولی این وابستگی در سه دعوای ورود ثالث، جلب ثالث و دعوای متقابل شدیدتر است و میتوان گفت به دلایلی که گفته میشود، این وابستگی در جلب ثالث در حد کمال است. بهعبارت بهتر دعوای جلب ثالث یک دعوای پیرو است. این پیروی نهتنها در تعداد دادخواست لازم برای جلب ثالث، بلکه در صلاحیت دادگاه، در مهلت تقدیم درخواست و دادخواست، در طرح ایرادات و دعاوی، در رسیدگی توأم در هر مرحلهای از رسیدگی، در واخواهی، در تجدیدنظرخواهی و حتی در فرجامخواهی لاجرم رعایت میشود، بهنحوی که رسیدگی مستقل به دعوایی که واقعاً جلب ثالث باشد، در هر مرحلهای از رسیدگی غیرممکن خواهد بود. از این موارد نتایج جدیدی نیز در مورد امکان طرح ایرادات توسط مجلوب ثالث خوانده اصلی راجع به دعوای اصلی، امکان نسبی درخواست تأمین خواسته و دستور موقت از او توسط خواهان دعوای اصلی و نیاز به موافقت شخص اخیر برای استرداد دعوای جلب ثالث، عدم صدور لزوماً فقط یک رأی برای دعوای اصلی و دعوای جلب ثالث، و اصولاً لزوم رسیدگی توأم در همة مراحل به آن و همة دعاوی طاری گرفته میشود.
Although bringing in the third party (BTP) has been lying in Civil Procedure Act of Iran for about 100 years, but rarely its points have been noticed. Despite presence of some kind of dependence between main and ancillary litigation at all ancillary litigations, such dependence is much more in three litigations of third party entrance, BTP and counter claim and it can be said that due to said reasons this dependence is in utmost in BTP. In other words, BTP is a follower litigation. This obedience is observed not only in required number of plaint for BTP, but also in court’s jurisdiction, in deadline for presenting petition and plaint, in moving dilatory pleas and lawsuits, in joinder of claims in every instances of trial, in objection to the ex parte judgment, in appeal and even in pleading the Supreme court. In a way that independent hearing of a litigation which is in real BTP in any instance of the trial would be impossible. From these results other results would be derived in possibility of setting before dilatory pleas by the third party defendant of the main defendant about the main litigation, proportional possibility of application for attachment and injunction from him by the main plaintiff and the need for consent of the latter person for withdrawing the BTP’s lawsuit, non-issuance of necessarily only one judgment for the main and the BTP lawsuits, and principally necessity of joinder in all instances of its and any other ancillary litigations trial.
خلاصه ماشینی:
دادخواست جلب ثالث علاوه بر اينکه طبق روال معمول به تعداد مجلوبان ثالث (خواندگان ) به اضافۀ يک نسخه به دادگاه تقديم مي شود، بايد به اين تعداد آن گونه که ديگران (بهشتي و مرداني ، ١٣٨٥: ٣٣٣؛ ابهري ، ١٣٩٦: ١٠٦) هم توجه داشته اند و علي رغم نظر بعضي (نوبخت ، ١٣٩٣: ١٨٣) طرف يا طرف هاي مقابل جالب ثالث در دعواي اصلي هم افزوده شود.
در غير اين صورت ، ممکن است خواهان مدعي مالکيت اتومبيل در تصرف خوانده باشد و براي اثبات مالکيت خود فروشندة اتومبيل به خودش را به دعوا جلب کند؛ مجلوب ثالث درخواست تأمين دعواي واهي کند و به دليل عدم توديع تأمين تعيين شده در مهلت مقرر دادخواست جلب ثالث توسط دادگاه رد شود؛ دادگاه بدون رسيدگي به جلب ثالث به دعواي اصلي رسيدگي کرده و به استناد قاعدة يد حکم به بي حقي خواهان بدهد؛ بعدا از قرار رد دادخواست جلب ثالث به طور مستقل تجديدنظرخواهي شود و با نقض قرار در آن مرحله و رسيدگي مجدد سبق مالکيت خواهان بر اتومبيل معلوم و منتقل نشده بودن آن ثابت گردد؛ حکمي که در اين باره صادر مي شود، آن گونه که ديگران (حسن زاده ، ١٣٩٢: ٦٠) هم توجه داشته اند، پايه هاي حکم صادرشدة قبلي را مي لرزاند.
همچنين اگر دادخواست جلب ثالثي خارج از مهلت قانوني داده شود، علي رغم نظري که بعضي (ابهري ، ١٣٩٦: ١١٢) طرح کرده اند، اصولا دعواي مستقل حساب نشده و به طور جداگانه به آن رسيدگي نمي شود؛ حتي اگر اين جلب ثالث در دادگاه ديگري مطرح شده باشد، علي رغم نظر بعضي (حسن زاده ، ١٣٩٢: ٦٠) دربارة آن قرار رد دعوا صادر مي شود.