چکیده:
برخی معتقدند فقه اسلامی بیش از آنکه به حقوق انسانی توجه کند، انسان را به وظیفه مداری سوق داده، مکلف بار میآورد. آنها شبهاتی از قبیل مبتنی بودن فقه اسلامی بر تکلیف و ابتنای نظام فکری غرب بر حق و تعارض بایدها و نبایدهای دینی با حقمحوری را مطرح نموده اند. بر این اساس، در این پژوهش بر آن هستیم تا حق محوری یا تکلیف مداری فقه اسلامی را از دیدگاه علمای اهل تسنن و فقهای امامیه، به ویژه استاد جوادی آملی، به عنوان احیاگر فکر دینی مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که با درآمیختن افق دید عالمان دینی و بسط و تلفیق آرای آنان میتوان به اشتراکات مهمی دست یافت. آنان بر این نظر اتفاق دارند که زبان فقه نه تنها زبان تکلیف نیست، بلکه در مواقعی هم که فقه اسلامی به ظاهر زبان تکلیفی دارد، در راستای تأمین حقوق انسان سخن به میان آورده است. در واقع، بایدهای فقهی، راههای حفظ و حمایت از حقوق و نبایدهای فقهی، نشان دهندۀ آسیبهای تأمین حقوق هستند؛ از اینرو، اگر با نگاهی دقیق به فقه اسلامی نگریسته شود، چیزی جز حق و مصلحت مشاهده نمیشود و با این نگرش میتوان گفت همه وظایف به حقوق برمیگردند.
Some believe that islamic jurisprudence before pay attention to human rights, Leads man toward task-oriented. They have raised the some misconceptions such as islamic jurisprudence is based on the task and dependence of Western legal system on the right and conflict religious should and shouldn't with the right-oriented. Accordingly, in this research we are going to analyze right-oriented or Task-oriented of the islamic jurisprudence from the perspective of Sunni scholars and Imams' jurists, especially Ayatullah Javadi Amoli as creator of religious though. The method of this paper is to analyze-description. The research data was collected by using the library. Research findings it shows that with combining the horizons of religious scholars and expanding and integrating their votes can be obtained to important subscriptions. They agree on the idea that that language of jurisprudence is not only the language of duties but at times the jurisprudence is to appear language of duty, is spoken in order to ensure human rights. In fact jurisprudential should ways to preserve and protect the rights and jurisprudential shouldn't shows security injury rights. Thus, if a careful look at islamic jurisprudence, don't see unless the rights and interests and with this attitude we can say all tasks will return to rights.
خلاصه ماشینی:
آنان بر این نظر اتفاق دارند که زبان فقه نه تنها زبان تکلیف نیست، بلکه در مواقعی هم که فقه اسلامی به ظاهر زبان تکلیفی دارد، در راستای تأمین حقوق انسان سخن بهمیان آورده است.
در این میان، برخی از اندیشمندان مسلمان همچون استاد مؤمن قمی(;) نیز معتقدند در فقه اسلامی اصالت با تکلیف است و حقوق نسبت به تکالیف وجود تبعی و اشتقاقی دارد و در مقام توجیه اشکال برآمدهاند (ر.
الف) ملازمه و تقابل میان حق و تکلیف از نظر استاد جوادی آملی، اگر کسی نگاه ابتدایی به فقه اسلامی بیندازد، ممکن است بگوید زبان فقه بیشتر تکلیفمدار است تا حق محور، اما در واقع میتوان گفت زبان فقه نه تنها زبان تکلیف نیست، بلکه در مواقعی هم که فقه اسلامی به ظاهر، زبانِ تکلیفی دارد، در حقیقت بازگشت به حق دارد؛ برای نمونه، حق آموختن و آموزش از مصادیق حقوق هر شهروندی شمرده میشود، لکن روش رسیدن به آن توأم با یکسری تکالیف است؛ مثلاً آموزگار از شاگرد خود میخواهد که مشق بنویسد که در حقیقت اینجا وظیفهای بر عهده شاگرد آمده است، ولی این تکلیف به یک حق باز میگردد؛ زیرا فردی که بخواهد در آموزش و یادگیری موفق شود یا از حق آموختن خود بهره گیرد، راهی ندارد، مگر آنکه مشق شب را نیز انجام دهد.
شهید صدر (;) نیز معتقد است این محدوده و منطقه (منطقۀالفراغ) خالی از حکم الزامی است و حکم شرعی معینی ندارد (صدر، 1392، 2/37)؛ بنابراین، اینکه گفته میشود بیشتر فقه اسلامی در مورد احکام الزامی است، سخن صحیحی نیست؛ زیرا اگر در فقه اسلامی مباحات بیان میشد بخشهای زیادتری را به خود اختصاص میداد (جوادی آملی، 1384، 183).