چکیده:
امروزه اجتناب مالیاتی بهعنوان یک رفتار فرصتطلبانه، از عمدهترین مشکلاتی است که سیستم مالیاتی با آن مواجه میباشد. عوامل مختلفی بر اجتناب مالیاتی شرکتها تاثیرگذار است که یکی از این عوامل، اعتماد اجتماعی است. بهطوریکه، مدیران شرکتهایی با سطح اعتماد اجتماعی بالا، بهدلیل وجود هنجارهای اخلاقی حاکم بر محیط این شرکتها، تمایل کمتری برای اعمال رفتار فرصتطلبانه و اجتناب مالیاتی دارند. لذا بر پایه این استدلال، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی با میزان اجتناب مالیاتی شرکت و مطالعه اثر تعدیلکنندگی (جایگزینی یا مکمل) حاکمیت شرکتی بر این رابطه میپردازد. بدین منظور، برای سنجش اجتناب مالیاتی شرکت از دو معیار تفاوت دفتری مالیات و نرخ موثر مالیاتی و همچنین از پرسشنامۀ صفارینیا و شریف (1389) برای اندازهگیری اعتماد اجتماعی استفاده گردید. پرسشنامه مذکور برای 116 شرکت ارسال گردیدکه در نهایت تعداد 82 شرکت به پرسشنامهها پاسخ دادند و در تحلیلهای آماری لحاظ شدند.پس از اطمینان یافتن از برازش قابلقبول مدلهای اندازهگیری و ساختاری پژوهش، یافتههای پژوهش حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی موجب کاهش اجتناب مالیاتی شرکت میگردد. علاوه بر این مطابق با پیشبینی نظریه جایگزینی، نتایج نشان میدهدکه حاکمیت شرکتی رابطه منفی بین اعتماد اجتماعی و اجتناب مالیاتی شرکتها را تضعیف میکند.
Today, tax avoidance, as an opportunistic behavior, is considered as one of the major problems which beset tax system. One of the various factors influencing corporate tax avoidance is social trust, such that directors of firms with high social trust level are less inclined to exercise opportunistic behavior and tax avoidance due to ethics in these firms. Therefore, this study aims to investigate the relation between social trust and corporate tax avoidance level, and also the moderating effects (substitutive or complementary) of corporate governance on this relation, using structural equation modeling approach. To do this, book-tax difference and tax effective rate are employed to measure tax avoidance, and Saffarinia and Sharif’s (2010) questionnaire is used to evaluate social trust. The questionnaire is sent to 116 firms among which 82 firms participate in statistical analysis and answer back. Findings reveal that social trust mitigates tax avoidance. In addition, according to prediction of the substitution theory, the results indicate that corporate governance weakens the negative relation between social trust and corporate tax avoidance.
خلاصه ماشینی:
علاوه براين مطابق با اين نظريه ، حاکميت شرکتي باعث کاهش بروز رفتارهاي فرصــت طلبانه از ســوي مديران شــده و بر رابطه بين اعتماد اجتماعي و اجتناب مالياتي شــرکت ها اثرگذار اســت (جنســن و مکلينگ ، ١٩٧٦؛ ژيا و همکاران ، ٢٠١٧).
لذا، پژوهش حاضــر درصــدد اســت که رابطه بين اعتماد اجتماعي با اجتناب مالياتي شرکت و همچنين اثر تعديل کنندگي حاکميت شرکتي بر اين رابطه را مورد بررسي قرار دهد.
پرســش اصــلي تحقيق آن اســت که آيا بين اعتماد اجتماعي با اجتناب مالياتي شــرکت ها رابطه معناداري وجود دارد؟ علاوه بر اين آيا اين رابطه تحت تأثير حاکميت شــرکتي قرار ميگيرد؟ و در صــورت مثبت بودن پاســخ ، نوع رابطه چگونه ميباشــد؟ بنابراين انتظار ميرود نتايج اين پژوهش بتواند نوآوري و دانش افزايي علمي به شرح زير داشته باشد: اول اينکه نتايج پژوهش ميتواند موجب توســعه مباني نظري پژوهش هاي گذشــته در حوزه تحقيقات اجتماعي حسابداري در کشورهاي در حال توسعه نظير ايران شود.
بنابراين چنين استدلال ميشود که مديران شــرکت هايي با ســطح اعتماد اجتماعي بالا، به دليل وجود هنجارهاي اخلاقي حاکم بر محيط اين شرکت ها، رفتارهاي صادقانه تري از خود نشان ميدهند و از اين رو تمايل کمتري براي اعمال رفتار فرصـــت طلبانه و اجتناب مالياتي دارند (دايرنگ و همکاران ، ٢٠١٦).
پيشينه تجربي پژوهش ژياء و همکاران (٢٠١٧) در پژوهشــي به بررســي تأثير حاکميت شــرکتي بر رابطه بين اعتماد اجتماعي با اجتناب مالياتي شرکت هاي حا ضر در بورس اوراق بهادار چين پرداختند.
Corporate tax avoidance and the timeliness of annual earnings announcements, Review of Quantitative Finance and Accounting, 42, 51–67.